
به گزارش صد کادو، بدون شک اغنای حس کنجکاوی را میتوان مهم ترین عامل وایرال شدن برنامه هایی مانند «عشق ابدی» و «بلایند دیت»ها و اقبال از بلاگرهای سبک زندگی دانست. کنجکاوی در رابطه با آدم هایی که یا در یک جزیره دور هم جمع شده اند تا مثلاً به دنبال عشق واقعی باشند یا مقابل یک دوربین می نشینند و در رابطه با یک رابطه عاطفی نسخه می پیچند و همه به یک میزان در فانتزی سازی از عشق نقش دارند. موضوعی که حجم بالای تولیدات رسانه ای در رابطه با آن می تواند نشان دهنده یک تغییر ذائقه در بین جوانان باشد؛ تغییری که البته معلوم نیست در آینده به چه نتیجه ای ختم شود.
ایسنا، تابحال و در پرونده ای با عنوان «نمایش عشقِ آنلاین» در چهار شماره به تحلیل و چرایی افزایش تولید محتوا در این حوزه، علت استقبال از چنین تولیداتی و همینطور برنامه ی سخیف «عشق ابدی» که اینروزها فضای مجازی را به تسخیر خود درآورده، پرداخته است. حالا و در آخرین شماره از این پرونده یک جامعه شناس و مدرس دانشگاه آثار و ابعاد رونق چنین محتواهایی را بررسی و تأکید کرده است که نمی توان یک سویه این شرایط را قضاوت کرد.
بیشتر بخوانید:
هیس؛ از «عشق ابدی» انتقاد نکنید!
می دانیم بد است، اما نگاه می کنیم!
بدون صحبت از عشق الگوی اخلاقی ایجاد نمی شود
در این حوزه محمد رحیمی در گفتگو با ایسنا، می گوید: به تعبیر آلبرت بندورا رفتارهای ما وابسته به یادگیری های اجتماعی ما هستند و یادگیری هم با تکرار، محقق می شود. یعنی هر چقدر یک امر اخلاقی و هنجارین بیشتر برای ما تکرار شود، در ذهن و روان ما نهادینه می شود و رفتارهای ما اخلاقی تر و هنجارمند می شود.
او اعتقاد دارد در مورد مقوله عشق کمتر در خانواده، نظام آموزشی، نهادهای فرهنگی و… با فرزندان مان گفتگو کرده ایم و ادامه می دهد: حتی کمتر تجربیات خویش را در مورد این مسأله با فرزندانمان به اشتراک گذاشته ایم. فرزندان ما هیچ صورت بندی درستی از مقوله عشق و احساسات ندارند و به شکل تکانشی با آن موجه می شوند. دراین میان بعضی از برنامه های رسانه ها عامدانه روی سوژه هایی دست می گذارند که بیشترین دنبال کننده را دارد. عشق هم یکی از این موضوع های جذاب است. این برنامه ها تنها جذابیت ظاهری دارند، اغواگر هستند و دارای محتوای بسیار سطحی و پوشالی هستند. در واقع هدف آنها، اشاعه عشق دائمی، ابدی و تعمیق پیوندهای زناشویی نیست بلکه با اهداف سودجویانه طراحی شده اند.
این جامعه شناس در جواب این پرسش که آیا مخاطبان به میزانی از آگاهی رسیده اند که تشخیص دهند این دست برنامه ها تبلیغی هستند؟، توضیح می دهد: باید بگویم بیشتر مخاطبان جوان ما در رسانه ها، مخاطبان منفعل هستند و توان تشخیص برنامه های سطحی و پوشالی از برنامه های فاخر و اصیل را ندارند. نوجوانان و جوانان ما سواد رسانه ای و سواد رابطه ای لازم را فرا نگرفته اند و به همین خاطر فریب این قبیل برنامه های رسانه ای را می خورند و در سطح گسترده این برنامه وایرال می شود.
معرفی عشق بعنوان یک پدیده سیال
او اعتقاد دارد که امروزه با نسلی مواجه هستیم که بشدت وابسته به رسانه هاست و الگوهای ارزشی و هنجارین و سبک زندگی آنها با رسانه ها پیوند خورده است و بیان می کند: جوانان بیشتر از خانواده و نظام آموزشی، از رسانه ها الگوهای خویش را انتخاب می کنند. ازاین رو زمانیکه یک الگوی رفتاری غلط در رسانه ها اشاعه داده می شود، تأثیرات زیان باری روی حجم وسیعی از جوانان جامعه دارد. این گروه زمانیکه به مقوله مهم آشنایی اولیه و ازدواج می رسند با تصورات قالبی که از قبل در ذهن خود دارند موجه می شوند؛ تصورات و کلیشه هایی از این قبیل که تغییر پارتنر یک مسأله عادی است، زیادی حساس نباش، عشق ابدی توی داستان هاست، زندگی همینه و… که در نهایت عشق را بعنوان یک پدیده سیال معرفی می کنند.
عواقب هیجان انگیز نشان دادن روابطِ بدون مسئولیت
رحیمی تأکید می کند که در این صورت پایبندی به رابطه، تعهدات و وفاداری رنگ می بازد و معنای خویش را از دست می دهد و ادامه می دهد: این برنامه ها را شاید در نگاه سطحی، بخشی از حقیقت های جامعه ببینیم که در زندگی روزمره ما جریان دارد، اما درصورتیکه آثار و نتایج اجتماعی آنها را درنظر بگیریم، متوجه تأثیرات دراز مدت آنها می شویم. به عقیده بنده الگوسازی روابط سریع، بدون مسئولیت و قابلیت جایگزینی، مفهوم تعهد و وفاداری را تضعیف می کند و خیانت عاطفی را بشکلی عادی و حتی هیجان انگیز نمایش می دهد. در این فضا، خیانت نه تنها نکوهش نمی شود بلکه گاه بعنوان راهی برای رسیدن به «عشق واقعی» بازنمایی می شود که این وارونه سازی ارزشی، نتایج منفی عمیقی بر فرهنگ و نهاد خانواده دارد. بنابراین، نمایش چنین رفتارهایی در «عشق ابدی» در دراز مدت به نرمال سازی خیانت در روابط عاطفی جوانان و سستی پیوندهای عاطفی منجر خواهد داشت.
تغییر نگاه نسل جوان به مقوله ازدواج
او می گوید: این برنامه ها به شکل هوشمندانه سوژه هایی را انتخاب می کنند که مردم آنها را دوست دارند و مورد استقبال جامعه قرار می گیرند. عشق هم یکی از همین سوژه هایی است که نسل جدید به شکل گسترده دنبال می کند. بخشی از حقیقت جامعه ما اینست که مقوله ازدواج در جامعه ما گرفتار تغییرات ارزشی شده و روایتهای نسل جدید از رابطه و عشق با روایتهای نسل گذشته تغییرات اساسی کرده است. برنامه هایی مانند «عشق ابدی» تا حد زیادی آینه ای از وضعیت و تحولات روابط اجتماعی در جامعه ما هستند. این نوع برنامه ها بازتاب دهنده تغییرات فرهنگی، اجتماعی و روانی جوانان و نسل جدید در رویارویی با عشق، ارتباطات و تعهدات عاطفی اند.
می خواهند عشق را یک کالا جا بزنند
این جامعه شناس اعتقاد دارد بخش بزرگی از همین حقیقت و آن چه که در زندگی روزمره شاهد آن هستیم را خود رسانه ها رقم زده اند و ادامه می دهد: نسل جدید الگوها و سبک زندگی خویش را از راه رسانه ها انتخاب می کنند. رسانه های نوین، روابط انسانی را بشکلی سطحی و هیجانی نمایش می دهند و به جای تاکید بر تعهد و درک عمیق، بیشتر بر ظاهر و تصمیم گیری های تکانشی تمرکز دارند. این برنامه ها با تمرکز بر انتخاب های سریع و تغییر مکرر پارتنر، عشق را به یک بازی رقابتی و مصرفی تبدیل میکند که سبب می شود جوانان عشق را چیزی شبیه خرید کالا ببینند و نه یک رابطه عمیق و پایدار. مطالعات هم نشان داده رسانه ها اهمیت بالای ی در شکل گیری به رفتارهای سطحی و ناهنجار جوانان دارند. نمایش سطحی بودن روابط در این برنامه ها، نگرش جوانان را نسبت به عشق و تعهد بشکل قابل توجهی تغییر می دهد؛ ازاین رو نمی توان گفت تنها بازتاب دهنده حقیقت های جامعه هستند بلکه خود در بازتولید حقیقت نقش انکار ناپذیری دارند.
چالش های یک ایده جهانی که با فرهنگ ایرانی سازگار نیست
او می گوید برنامه هایی مانند «عشق ابدی» و «بلاینددیت»ها که گاها مخاطبان زیادی را هم جذب خود کرده اند بیشتر بازتابی از روندهای جهانی و فرهنگ های غربی هستند که به شکل محدود و ناقص در جامعه ما اجرا شده و بیان می کند: بنابراین با فرهنگ ایرانی همخوانی ندارد. «عشق ابدی» هم یکی از این برنامه ها است که با وجود روند مبتذلی که در پیش گرفته و تمام انتقاداتی که به آن وارد است، توانسته با درام های سطحی، زرد و ساختگی مخاطبان زیادی را به خود جلب نماید. در فرهنگ ما آن چه از عشق می دانیم تلفیقی از احساسات عمیق، مسئولیت، احترام و پیوند معنوی است که فراتر از هیجان های زودگذر و سطحی قرار دارد و بعنوان نیرویی سازنده در زندگی فردی و اجتماعی دیده می شود. اما در این برنامه ها تصویری خام و گاهی نادرست از عشق عرضه می شود که بیشتر بر پایه نیازهای روانی لحظه ای و هیجانات زودگذر است تا بر پایه شناخت عمیق و تعهد پایدار.
رحیمی تأکید می کند: ازاین رو میتوان گفت برنامه ای مانند «عشق ابدی» با فرهنگ ایرانی به شکل کلی همخوانی ندارد و با ارزش ها و هنجارهای سنتی جامعه ما در تضاد است. فرهنگ ایرانی بر پایه احترام، تعهد، وفاداری و حفظ حرمت روابط عاطفی و خانوادگی شکل گرفته است و عشق در این فرهنگ مفهومی عمیق، پایدار و مسئولانه دارد. برنامه «عشق ابدی» که روابط سریع، سطحی و بدون تعهد را نمایش می دهد و تعویض مکرر پارتنرها را نرمال سازی می کند، با این ارزش ها ناسازگار است. چنین برنامه هایی می توانند به سبب تأثیرگذاری بر نسل جوان که برخوردار از سواد رسانه ای و سواد عاطفی نیستند، نگرش های نادرستی نسبت به روابط عاطفی و تعهد ایجاد کنند که نتایج اجتماعی و روانی منفی به دنبال دارد.
رسانه جای خانواده و نظام آموزشی را گرفته است
وی همینطور در رابطه با استقبال از محتواهای ساخته شده در رابطه با روابط عاطفی، می گوید: رسانه ها دنبال تولید محتواهایی می روند که بیشترین بازدیدها و بازخوردها را داشته باشد. به عقیده بنده رسانه ها بیشتر از سایر نهادهای اجتماعی، جوانان و نیازهای آنها و احساسات و تمایلات آنها را شناخته اند. آنها به سادگی با نسل Z یا زومرها ارتباط برقرار می کنند و برایشان محتوا تولید می کنند. رسانه ها در بحث تأثیرگذاری، جای خانواده و نظام آموزشی را گرفته و سوژه های جذاب و عامه پسند عرضه می دهند و روز به روز بر تنوع آنها افزوده می شود. امروزه رسانه های اجتماعی مجازی با عنایت به قابلیت هایی که دارند، مشخص می کنند، گروهای مختلف اجتماعی بخصوص جوانان دنبال چه هستند و با توجه به همین بازخوردها و وایرال شدن ها دنبال محتواهای عامه پسند می روند.
این استاد دانشگاه ادامه می دهد: علت این که رسانه ها بسمت تولید محتوا با مبحث عشق و روابط عاطفی رفته اند اینست که موضوعات عاشقانه بشدت مورد توجه و علاقه مخاطبان است و سبب افزایش جذب مخاطب و حتی درآمدزایی بیشتر می شود. عشق و به صورت کلی احساسات در جامعه ما از سوژه هایی است که جوانان آنرا دوست دارند و می خواهند در موردش بیشتر بدانند و تجربیاشان را باهم به اشتراک گذارند. داستان ها و محتوای عاشقانه، هیجان، شور و تازگی خاصی دارند که برای جوانان جذاب است و می تواند در لحظات غم انگیز و شیفتگی، حس هم ذات پنداری و رویاپردازی را در آنها تقویت کند. علاوه بر این، رسانه ها و فرهنگ عمومی با ایده آل سازی عشق و رابطه، انتظارات و فانتزی هایی در رابطه با عشق ایجاد می کنند و سبب می شوند افراد بیشتر به دنبال این نوع محتواها بروند. همینطور میتوان به تاثیر گروههای همسالان و فشار اجتماعی اشاره نمود. جوانان برای جلب توجه و تأیید همسالان خود، بیشتر بسمت محتوایی می روند که در جمع دوستان و رسانه های اجتماعی محبوب است و بیشتر در مورد آن بحث و گفتگو می شود.
او در انتها می گوید: در مجموع میتوان گفت، هم عطش واقعی جامعه برای عشق و رابطه و هم تاثیر رسانه ها و فرهنگ بر تشکیل این عطش، هر دو نقش مهمی دارند و نمی توان علت را فقط در یکی از این عوامل جست وجو کرد؛ بلکه تلفیقی از نیازهای روانی، اجتماعی و فرهنگی سبب می شود جوانان علاقه زیادی به محتوای عاشقانه در رسانه ها داشته باشند.
منبع: صد کادو

categories & tags
In جشن, جشنواره, کادو, هدیه
By آموزش, ارتباطات, تولید, فرهنگ