
صد کادو: گاهی فقط ۵۰ صفحه از یک نسخه ۱۵۰ صفحه ای در اختیارمان قرار می گیرد — آن هم بخشی که آنها فکر می کنند برای ما مفیدست — بعضی وقت ها ۵۰ صفحه وسط حتی!
زبان فارسی در کشورهای شرقی ایران بخصوص پاکستان و افغانستان و بخصوص هند جایگاه ویژه ای دارد و مطالعه آثار این حضور طولانی تمرکز و دقت خاصی می طلبد. در بخش اول گفتگو با مهدی رحیم پور، با او در رابطه با فعالیت گروه این گروه فرهنگستان و نکات مهم فعالیت آن به گفتگو نشستیم. در این بخش نگاهی می نماییم به نسخ خطی در شبه قاره و اهمیت دسترسی به آنها و روابط فرهنگی ایران با آن سرزمین از تاریخ دور تا امروز؛ و البته فعالیت های گروه شبه قاره فرهنگستان دراین خصوص.
حجم نسخ خطی در شبه قاره — بخصوص نسخ فارسی — خیلی قابل توجه است و گرچه آمارهای ضدونقیضی در رابطه با تعداد نسخ خطی در شبه قاره وجود دارد اما نسخه های شناسایی شده و لیست شده، شامل فارسی و عربی حدود ۲۵۰ هزار نسخه است و اگر سایر نسخه ها را هم درنظر بگیریم، شاید بتوان حداکثر بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نسخه برای کلّ شبه قاره درنظر گرفت. در این آمار سهم زبان فارسی چشم گیر است. بخشی هم به زبان عربی است. کتابخانه های معتبری همچون کتابخانه خدابخش، آصفیه، رضارامپور در هند و کتابخانه گنج بخش در اسلام آباد، موزه ملی کراچی، و دانشگاه هایی مانند دانشگاه پنجاب در لاهور، گنجینه های ارزشمندی از این میراث را در اختیار دارند.
متأسفانه در زمینه همکاریهای عملی و دسترسی به تصاویر این نسخ، چالش های قابل توجهی وجود دارد. همانطور که فرمودید، در شبه قاره غالباً سیاستهای محدودکننده ای در اشتراک گذاری نسخ خطی اعمال می کنند و حتی ارایه تصاویر نسخه ها با دشواری های اداری و مالی مواجه می باشد. افراد معدودی مانند آقای خواجه پیری — که سال ها در هند فعال بوده اند — می روند و نسخه ها را جمع می کنند، تصویر می گیرند و سایتی هم دارند که تصاویر را بوسیله آن در اختیار محققان می گذارند؛ اما پروسه تهیه تصاویر و پرداخت هزینه ها — به علت محدودیت های بانکی — اغلب با مشکل روبرو می شود. حتی در مواردی که ارتباطات رسمی برقرار شده، سفرهایی که خود ما رفتیم و تفاهمنامه های منعقد گردید، اما متاسفانه در مرحله اجرا با کندی یا توقف روبرو شده ایم. اشعار فارسی با خط نستعلیق، بر دیوارهای بنای تاج محل
به ویژه هنگامی که به برخی کتابخانه ها دسترسی یافتیم و نسخه هایی مشاهده کردیم، درک کردیم که اگر امکان دسترسی به این کتابخانه ها قبل از مرحله مدخل گزینی فراهم می شد، چطور می توانست در گزینش مدخل ها تفاوت بوجود آورد و حتی چطور مدخل ها و عناوین موجود می توانستند ارتقا یابند. کیفیت مقالات هم به صورت قابل ملاحظه ای می توانست بهبود یابد، چونکه خیلی از این منابع را به شکل مستقیم در اختیار نداریم و صرفا به صورت غیرمستقیم به آنها دسترسی یافته ایم. از این جهت، کوشش های بسیاری صورت پذیرفت و مذاکراتی انجام شد، اما متاسفانه همکاریهای لازم محقق نشد.
متأسفانه هم اکنون، تعداد انگشت شماری از پژوهشگران محلی به شکل تخصصی روی این حوزه کار می کنند و به نظر می آید تسلط و انگیزه نسل قبلی — مانند نذیر احمد و شیرانی — به مراتب بیش از نسل جدید بوده است. نسل حاضر اغلب ترجیح می دهد پروژه های کوتاه مدت، مانند سفر به ایران، بازدیدهای علمی یا نوشتن چند مقاله را در اولویت قرار دهد، نه کار عمیق روی متون کهن بعبارت دیگر _نمی دانم چطور می توان بیان کرد که دوستان را نرنجانیم_ به نظر می آید این نگاه وجود دارد که چه ضرورتی دارد میراث ما در آنجا مورد استفاده قرار بگیرد؟ در صورتیکه ما خود نسخه را مطالبه نمی نماییم و صرفا درخواست تصویر را داریم. حتی در اینجا، درخواست هایی ارایه شد بر اساس این که باتوجه به شرایط آب وهوایی شبه قاره و وجود موریانه و سایر عوامل مخرب، کتابخانه های ملی، کتابخانه مجلس، کتابخانه آستان قدس و دیگر مراکز می توانند در حفظ، مرمت و نگهداری نسخه ها همکاری بکنند، همچون در مرحله عکس برداری. همین طور در زمینه شرایط نگهداری فیزیکی نسخه ها، و مرمت شان.
متأسفانه هنگام مذاکره، استقبال صورت می گیرد، اما در مرحله اجرا و عمل، کاری از پیش نمی رود و همکاری محقق نمی گردد. به نظر می آید این مساله دیگر از حیطه کاری فرهنگستان خارج شده و باید در سطوح بالاتر حتی در سطح وزیران امور خارجه و چه بسا ریاست جمهوری، پیگیری بشود.
ما توانستیم نسخه های مورد نیاز خویش را به میزان قابل توجهی — حدودا حدود شصت درصد — تهیه نمائیم. این امر به طور عمده بوسیله روش های دوستانه و غیررسمی محقق شد، نه از مجاری دیپلماتیک رسمی. در مواردی، دوستانی در آن سوی مرزها با ما همکاری کردند و در ازای آن، انتظاراتی داشتند که تلاش کردیم با اقداماتی نظیر پشتیبانی از پروژه های پژوهشی مورد نظرشان، پاسخگوی این محبت ها باشیم. بعنوان مثال، ایشان دو نسخه خطی در اختیار ما گذاشتند و ما هم در مقابل، فعالیتهای مشترکی را در آنجا راه اندازی کردیم. همکاری ها در همین سطح و بر پایه تبادلات شخصی انجام شده است.
بدون شک، اگر فضای همکاری گسترده تر و امکان تبادل منابع به شکل ساختارمند فراهم بود، هم کیفیت کارها و هم شناخت ما از وضعیت زبان فارسی در شبه قاره به مراتب عمیق تر و متفاوت می بود. شخصاً از نزدیک شاهد بوده ام که نسخه های بسیاری در آن منطقه وجود دارد که هنوز برای ما ناشناخته مانده اند. معرفی، تصحیح و چاپ این نسخ می تواند زوایای تاریک تاریخ و فرهنگ آن مناطق را هم روشن کند، امری که از اهمیت بالایی برخوردار می باشد.
متأسفانه هم اکنون، تعداد انگشت شماری از پژوهشگران محلی به شکل تخصصی روی این حوزه کار می کنند و به نظر می آید تسلط و انگیزه نسل قبلی — مانند نذیر احمد و شیرانی — به مراتب بیش از نسل جدید بوده است. نسل حاضر اغلب ترجیح می دهد پروژه های کوتاه مدت، مانند سفر به ایران، بازدیدهای علمی یا نوشتن چند مقاله را در اولویت قرار دهد، نه کار عمیق روی متون کهن.
متأسفانه گاهی اوقات مسایل سیاسی به حوزه های فرهنگی هم کشیده می شود و این امر می تواند به هویت ملی و فرهنگی ما صدمه وارد کند. امیدوار هستم این نوع فعالیتهای فرهنگی و علمی — به دور از شعارزدگی و تعصبات بی جا — بتواند جایگاه واقعی فرهنگ ایرانی را که زبان فارسی یکی از ارکان مهم آن است، به درستی معرفی نماید و در اختیار جامعه علمی جهانی قرار دهد حتی زمانی که لیست نسخه ها در دسترس می باشد و می دانیم نسخه ای مهم می باشد، دسترسی به محتوای کامل آن با مشکل مواجه می شود. گاهی فقط ۵۰ صفحه از یک نسخه ۱۵۰ صفحه ای در اختیارمان قرار می گیرد — آن هم بخشی که آنها فکر می کنند برای ما مفیدست — بعضی وقت ها ۵۰ صفحه وسط حتی!
در حالی که تشخیص و دانستن بخش های پایانی (مانند نتیجه گیری مؤلف، انگیزه تألیف، تاریخ دقیق، و زمینه تاریخی) یا بخشهای نخست کتاب (برای این که بدانیم این کتاب برای چه نوشته شده و به چه کسی تقدیم شده و نویسنده کیست و…) ممکنست کلیدی باشد. این مسایل هنوز وجود دارد، اما امیدوار هستم با تدبیرهای جدید، قدمهای مثبتی برداشته شود.
ببینید، نقش جناب آقای دکتر محمدرضا نصیری در پیشبرد اهداف این گروه و توسعه کتابخانه فرهنگستان — بخصوص تهیه منابع پرارزش همچون چاپ های سنگی از هند — خیلی محوری و تعیین کننده بوده است. ایشان ارتباطات گسترده و اعتبار علمی و جایگاه ویژه ای در بین اساتید و مراکز علمی هند و پاکستان دارند، که عامل کلیدی در جلب همکاری ها و رسیدن به منابع مورد نیاز بوده است.
همکاری های حاصل شده به طور عمده بر پایه اعتبار شخصی و روابط حرفه ای ایشان استوار است و کمتر از مجاری رسمی و نهادینه شده محقق شده است. این امر _هرچند تا حالا خیلی ثمربخش بوده — اما ادامه آن وابسته به حضور و کوشش های فردی ایشان است و در صورت تغییر مدیریت، تضمینی برای ادامه این سطح از همکاری ها وجود ندارد.
متأسفانه باید اظهار داشت که گاهی اوقات مسایل سیاسی و سیاست زدگی به حوزه های فرهنگی هم کشیده می شود و این برای هویت ملی و فرهنگی ما صدمه زاست. متاسفانه برخی عناصر داخلی — چه از روی ناآگاهی و چه تحت تأثیر مسایل حاشیه ای — گاهی به برداشت ها و اقداماتی دامن می زنند که حتی افراد خارج از مرزها را هم به اظهارنظرهای غیرمنصفانه و غیرعلمی سوق می دهد. امیدوار هستم کوشش های شما و رسانه ها بر پایه دانش و تخصص، بتواند حقایق را در مورد زبان فارسی و سابقه، اعتبار، مسیر نفوذ و گسترش آن بشکلی شفاف و منطقی روشن سازد.
بدون شک، رسانه ها از یک سو و محققان و پژوهشگران از طرفی، می توانند نقش برجسته ی در این زمینه ایفا کنند. در مورد نسخ خطی هم باید گفت این مساله در شبه قاره، هند و پاکستان خیلی مهم می باشد، در آسیای میانه بشکلی دیگر و در آسیای صغیر هم ابعاد ویژه ای دارد. فکر می کنم شناسایی و تبیین این نفوذ فرهنگی در ایران بزرگ فرهنگی می تواند تأثیر ارزشمندی در درک مشترک تاریخی و فرهنگی ملل منطقه داشته باشد. کار شما از این جهت خیلی حائز اهمیت می باشد.
به طور خلاصه، در بخش اول گفتگو با مهدی رحیم پور، با او در ارتباط با فعالیت گروه این گروه فرهنگستان و نکات مهم فعالیت آن به گفتگو نشستیم. حجم نسخ خطی در شبه قاره — بویژه نسخ فارسی — خیلی قابل توجه است و گرچه آمارهای ضدونقیضی در ارتباط با تعداد نسخ خطی در شبه قاره وجود دارد اما نسخه های شناسایی شده و فهرست شده، شامل فارسی و عربی حدود ۲۵۰ هزار نسخه است و اگر سایر نسخه ها را هم در نظر بگیریم، شاید بتوان حداکثر بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نسخه برای کلّ شبه قاره در نظر گرفت. اشعار فارسی با خط نستعلیق، بر دیوارهای بنای تاج محل بخصوص هنگامی که به برخی کتابخانه ها دسترسی یافتیم و نسخه هایی مشاهده کردیم، درک کردیم که اگر امکان دسترسی به این کتابخانه ها پیش از مرحله مدخل گزینی فراهم می شد، چگونه می توانست در گزینش مدخل ها تفاوت بوجود آورد و حتی چگونه مدخل ها و عناوین موجود می توانستند ارتقا یابند.

categories & tags
In جشن, جشنواره, کادو, هدیه
By ارتباطات, سایت, سفر, فرهنگ