حسین دیوسالار در گزارش صد كادو -۲: رویکرد سازمان فرهنگ، دخالت مستقیم نیست با استانداردها فاصله داریم

    Home  /  جشن  /  حسین دیوسالار در گزارش صد كادو -۲: رویکرد سازمان فرهنگ، دخالت مستقیم نیست با استانداردها فاصله داریم

حسین دیوسالار در گزارش صد كادو -۲: رویکرد سازمان فرهنگ، دخالت مستقیم نیست با استانداردها فاصله داریم Image

حسین دیوسالار در گزارش صد كادو -۲: رویکرد سازمان فرهنگ، دخالت مستقیم نیست با استانداردها فاصله داریم

به گزارش صد کادو، معاون توسعه همکاریهای علمی و فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ضمن اشاره به نقش سازمان در فعالیت هایش اظهار داشت: رویکرد اصلی سازمان بر مبنای راهبری، تسهیل گری و شبکه سازی است، نه دخالت مستقیم.

خبرگزاری مهر

، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی:

در روز دیپلماسی فرهنگی و تعامل با جهان، حسین دیوسالار معاون توسعه همکاریهای علمی و فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی میهمان خبرگزاری مهر بود. او حدود دو دهه در این سازمان مشغول کارهایی نظیر مدیر کل ایرانیان خارج از کشور، رایزن فرهنگی ایران در فیلیپین و ژاپن بوده است.
در این گفت و گو که بخش اول آن مدتی پیش انتشار یافت، به نقش سازمان فرهنگ و هدف و رویکرد آن اشاره نمود. همینطور دیوسالار در رابطه با نقش زبان فارسی و اهمیت دیپلماسی فرهنگی نکاتی را بیان کرد که در این گفتگو مشروح آن آمده است.
این بخش دوم گفتگوست که با هم می خوانیم:

* درباب ایرانیان خارج از کشور، وضعیت کنونی ما نمونه ای مناسب از رویداد پیش آمده و فرصتی است که در اختیار ما به عنوان فارسی زبانان و ایرانیان قرار گرفته است. همانطور که ملاحظه می فرمایید، جمعیت قابل توجهی از ایرانیان در خارج از کشور حضور دارند که به هر نحو، یا زبان فارسی زبان مادری آن هاست، یا در صورت متولد شدن در آن کشورها و داشتن والدین یا یکی از والدین ایرانی، به شکلی با این زبان مرتبط هستند. این امر نشان دهنده ظرفیت بسیار بزرگی است که در خارج از ایران وجود دارد. اشخاصی که بشکلی به این سرزمین پیوند خورده اند. در وضعیت فعلی و بخصوص بعد از جنگ اخیر، شاهد آن هستیم که در سرتاسر جهان، حتی میان آنهایی که فارسی زبان نیستند، موجی حمایتی از جانب مردم کشورهای مختلف، شامل کشورهایی که ممکنست روابط متخاصمانه ای با ما داشته باشند، به نفع ایران شکل گرفته است. حالا این پرسش مطرح می شود که چطور می توان هر یک از این ایرانیان یا فارسی زبانان مقیم خارج از کشور را، باتوجه به دسترسی همگانی آنها به شبکه های اجتماعی و امکان روایتگری هر یک از آنها از وقایع جاری در ایران، حول محوری مشترک متحد ساخت؟ موضوعی که همواره می تواند به عنوان عامل اتحاد افراد مطرح گردد، وطن آن هاست.

در پاسخ به سوال مطرح شده، ابتدا لازم است به حوزه ایرانیان خارج از کشور در سازمان فرهنگ و ارتباطات اشاره ای داشته باشم. از منظر ساختاری، این سازمان دارای مجموعه ای تحت عنوان «اداره کل امور فرهنگی و اجتماعی ایرانیان خارج از کشور» است که با وجود برخی نوسانات در دوره های مختلف، همواره به عنوان تنها نهاد تخصصی در این زمینه فعالیت داشته است. ماموریت های این اداره کل در حوزه های حمایتی، ظرفیت سازی و تعامل میان ایرانیان خارج و داخل کشور، همیشه در زمره اولویت های سازمان فرهنگ و ارتباطات قرار داشته است. البته اقدامات این مجموعه به طور عمده در قالب برنامه های رویدادمحور طراحی و اجرا می شود تا تعاملات و خدمات مورد نظر به بهترین شکل عرضه گردد.
شایان ذکر است که رویکرد این سازمان صرفا متمرکز بر جنبه های فرهنگی و اجتماعی است و در این راستا، همواره سعی شده تا از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور به نحو مطلوب بهره برداری گردد. همچون کارهای شاخص این اداره کل می توان به برگزاری مناسبت های ملی و مذهبی، توسعه همکاری نخبگانی و مراکز علمی و دانشگاهی خارج و داخل، عرضه خدمات مشاوره ای، توجه ویژه به نسل دوم و سوم ایرانیان مقیم خارج از کشور و … اشاره نمود. این اقدامات بخصوص در مورد دانشجویان و نخبگان ایرانی خارج از کشور، با هدف حفظ پیوندهای فرهنگی و علمی آنان با میهن صورت می پذیرد.
و اما در مورد سوال مطرح شده باید گفت علاوه بر رایزنان فرهنگی به عنوان حاضران خط مقدم، نقشی حیاتی و جدی در توسعه اینگونه کارها داشته و دارند و هر فردی که بتواند در این حوزه نقش آفرینی داشته باشد، ظرفیتهای کشور را معرفی نماید و برای میهن عزیزمان امکان آفرینی نماید، سربازی فداکار در جبهه فرهنگ به شمار می آید.
همچنین ایرانیان خارج از کشور، سفیران هویتی، فرهنگی و تمدنی ایران اسلامی هستند و بدون توجه به تنوع موقعیت هایشان – شامل دانشجو، تاجر یا هر شکل دیگری از حضور – آنان سرمایه ای پرارزش برای کشور هستند که این ظرفیت عظیم نه فقط امروز، بلکه همواره مورد توجه بوده و باید باشد، چون که این عزیزان حلقه اتصال ایران با جهان محسوب می شوند.

بر این اساس، حفظ و تقویت ارتباط و تعامل با ایرانیان خارج از کشور و بهره مندی از توانمندیهای ایشان در امتداد معرفی هرچه بهتر فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی، از اولویت های اساسی است و در رویدادهای اخیر، این نقش برجسته شد. این عزیزان، با وجود فاصله جغرافیایی، همواره به کشور علاقمند هستند و پاره ای جداناپذیر از پیکره سرزمین محسوب می شوند.
در دوره های مختلف تاریخی هم همواره شاهد این پیوند ناگسستنی بوده ایم و ایرانیان عزیز خارج از کشور در هر مقطع زمانی، بخش مهمی از هویت ملی و فرهنگی ایران اسلامی هستند و بر این اساس، حفظ و تقویت این ارتباط عمیق و استفاده از توانمندیهای این سرمایه های پرارزش ملی، از وظایف اساسی تمامی نهادهای فرهنگی و سیاست گذاران مرتبط بحساب می آید.
در این روزها، تعلق خاطر عمیق ایرانیان خارج از کشور به میهن اسلامی را شاهد بوده اید و در مواقعی با حمایتِ بی چشم داشت، دلبستگی و وفاداری خویش را بروز و ظهور داده اند. این همبستگی کم نظیر میان ایرانیان داخل و خارج از کشور، گویای غنای فرهنگی و تمدنی چند هزارساله است. وقتی از ایران پرافتخار سخن می گوئیم، دقیقا به چنین مصادیقی اشاره داریم که چطور نسل های مختلف ایرانیان مقیم خارج از کشور حتی تولد در غربت، بواسطه ریشه های فرهنگی و هویتی، پیوند ناگسستنی خود با سرزمین مادری را حفظ نموده اند و این همراهی و همدلی باعث تحسین جامعه جهانی شده است.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، خویش را خدمتگزاران فرهنگ و هنر ایرانی-اسلامی دانسته و افتخار دارد در امتداد خدمت به این عزیزان گام بردارد. ایرانیان خارج از کشور بخش لاینفک از پیکره این ملت بزرگ محسوب می شوند و ما وظیفه داریم که پیوندهای فرهنگی آنان با میهن را تقویت نماییم، زمینه های معرفی فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی را توسعه ببخشیم، از ظرفیتهای بی بدیل این سفیران فرهنگی به نحو مطلوب بهره برداری و خدمات مورد نیاز فرهنگی و هنری را تأمین نماییم. این رویکرد همواره در دستور کار سازمان قرار داشته و با یاری خدا، با قوت ادامه خواهد یافت.
اضافه باید کرد همواره در سیاستگذاری های فرهنگی، جایگاه ویژه ای برای ایرانیان مقیم خارج از کشور درنظر گرفته شده است و این عزیزان هم در بزنگاه های حساس همواره حضور فعالانه ای داشته اند. در طول سالهای گذشته، خیلی از آنان در حوزه های مختلف اقتصادی مشارکت شایان توجهی داشته اند و در حوزه های علمی خیلی از این فرهیختگان به پرورش نسل های جدید محققان و دانشمندان همت گماشته اند و بر همین اساس، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی خویش را موظف می داند با برنامه ریزی دقیق و عملیاتی، بسترهای ضروری جهت استفاده هرچه بیش از ظرفیتهای این سرمایه های ملی را فراهم آورد.

* آیا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی باتوجه به این موج خودجوش مردمی، برنامه ای برای ساماندهی و بهره برداری از این ظرفیت دارد؟ آیا مکانیزمی برای جمع آوری و مستندسازی داستانهای پراکنده این فعالان رسانه ای در شبکه های اجتماعی تدوین شده است؟ آیا سازوکاری برای شبکه سازی و ارتباط میان این نیروهای خودجوش – شامل دانشگاهی، تجاری یا فرهنگی – پیش بینی شده است؟ و آیا سازمان برای تقویت و بازتاب سازمان یافته تر این محتوای مردمی، تمهیدات خاصی اندیشیده است؟

نکته حائز اهمیت اینست که سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نباید در جایگاه تصدی گری و مداخله مستقیم عمل نماید، نه از باب عدم توانایی، بلکه به علت عدم تناسب این رویکرد با ماموریت سازمان. نقش اصلی ما باید تسهیل گری و ایجاد پل ارتباطی میان داخل و خارج از کشور باشد. همان گونه که در همکاریهای رسمی فرهنگی با دولت های خارجی، ما متولی انعقاد تفاهم نامه های رسمی هستیم، در این زمینه هم بایستی بسترسازی نماییم بدون آن که مستقیماً در تولید محتوای هنری یا علمی وارد شویم.
در خصوص ایرانیان خارج از کشور، سازمان هم اکنون هم اقدامات مؤثری را پیگیری می کند. رایزنان فرهنگی ما همواره در تعامل با این عزیزان هستند و محتوای داخلی کشور را به ایشان منتقل می کنند. اقدامی که هم شامل ایرانیان و هم غیرایرانیان می شود تا تصویری دقیق تر از واقعیات کشور عرضه بشود و همچنین، آن چه در خارج از کشور تولید می شود هم به داخل کشور منعکس گردد همچون در مورد ایرانیان خارج از کشور این محتواها منتقل می شود که می تواند بسیاری از تولیدات رسانه ای تا تحلیل های تخصصی را شامل شود.
همان گونه که مستحضرید، گزارش ها و تحلیل های عرضه شده توسط فعالان رسانه ای خارج از کشور – نظیر آن چه توسط جنابعالی تولید می شود – همچون محتوای ارزشمندی است که سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی آنرا به مخاطبان داخلی و خارجی منتقل می نماید.

این روند ارتباطی و انتقال محتوا، باآنکه در وضعیت امروز با شدت بیشتری پیگیری می شود، اما به این مقطع زمانی محدود نبوده و همواره به عنوان یکی از ماموریت های سازمان در دستور کار قرار داشته است. سازمان با استفاده از شبکه گسترده رایزنان فرهنگی، این ظرفیت را دارد که محتوای تخصصی تولید شده در داخل و خارج از کشور را در یک جریان ارتباطی و تعاملی عرضه نماید. و اما سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی هم اکنون هم درحال انجام همکاریهای مختلف علمی و دانشگاهی است. در آینده نزدیک ان شاءالله میزبان اجلاس ایران شناسان در تهران خواهیم بود. همینطور در ماه های گذشته، اجلاس «حقوق بشر در رهیافت شرقی» را به عنوان یک فعالیت علمی و آکادمیک در سه شهر تهران، اصفهان و قم برگزار کردیم که دبیرخانه و اعضا همراهی ارزشمندی را داشته اند و این برنامه ها نمونه هایی از ظرفیتهای مؤثر سازمان هستند که آثار مثبت آن در خیلی از دانشگاه ها مشهود است و اینگونه کارها می تواند به ایجاد شبکه ای مؤثر از حامیان و محققان بین المللی بیانجامد، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی مصمم است تا این روند مثبت را با قدرت و برنامه ریزی دقیق تداوم بخشد.

*سازمان چه کارهایی را در تعریف کارهای خود دارد؟

فعالیت های سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از تنوع و گستردگی قابل توجهی برخوردار می باشد که بخشی از آنان را می توانم مرور کنم. برنامه های فرهنگی مثل برگزاری هفته های فرهنگی، فیلم و موسیقی، اجرای برنامه های گفتگوهای دینی و آئینی؛ کارهای آموزشی و پژوهشی مثل توسعه آموزش زبان فارسی در سطح جهانی با همراهی و محوریت بنیاد سعدی، دفاع از مطالعات ایران شناسی و هماهنگی تحقیقات و مطالعات راهبردی فرهنگی؛ ارتباط با ایرانیان خارج از کشور و پیگیری امور فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی مقیم خارج، تسهیل ارتباط هنرمندان و نخبگان داخلی با همتایان خارجی؛ تبادلات فرهنگی مانند مدیریت اعزام و پذیرش گروههای فرهنگی، هنری و رسانه ای، برگزاری گفتگوهای فرهنگی در سطوح دوجانبه، منطقه ای و چندجانبه؛ حوزه در رابطه با زنان خارج از کشور، همینطور مرکز ساماندهی ترجمه و نشر که کارش ترجمه و انتشار آثار فاخر داخلی به زبان های خارجی، انتقال محتوای پرارزش خارجی به داخل کشور و فعالیت در عرصه های رسانه ای و فضای مجازی است؛ رصد و پایش فرهنگی و نظارت بر تحولات فرهنگی کشورهای مختلف و انتقال تجربیات و دستاوردهای بین المللی؛ توسعه اقتصادی فرهنگ از راه دفاع از صادرات فرهنگی و تقویت اقتصاد فرهنگ در قالب سیاستهای کلان کشور، مدیریت کارهای فرهنگی در خارج از کشور به عنوان قرارگاه فرهنگی-بین المللی و غیره.
این مجموعه کارها با همراهی و همکاری تمامی بخش ها بخصوص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که همچون پازلی منسجم در کنار هم قرار می گیرند، نه فقط به توسعه حوزه فرهنگ کمک می کنند، بلکه زمینه ساز تحرک در قسمت های بنیادین اقتصادی و سیاسی کشور هم خواهند بود. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با برنامه ریزی دقیق و همه جانبه، این ماموریت های متنوع را با جدیت پیگیری می نماید.

* این پرسش درباب عملکرد رایزنان فرهنگی است، در بررسی عملکرد رایزنان فرهنگی می بینیم که باآنکه ارتباطاتی با جوامع فرهنگی و هنری کشورهای میزبان برقرار شده، اما این ارتباطات به قدر لازم ارگانیک و نهادینه نیست. در مقایسه با شبکه های سازمان یافته غربی که به شکل خودجوش و سیستماتیک عمل می کنند، ارتباطات ما بیشتر حالت رسمی و مقطعی دارد. نمونه اش تغییر محسوس موضع هنرمندان و سلبریتی های غربی در قبال مسایل ایران است. در صورتیکه در سالهای گذشته شاهد واکنش های گسترده آنان نسبت به وقایع ایران بودیم، امروز این صداها به وضوح کم شده است. (این سکوت را می توان به عوامل گوناگونی نسبت داد: نخست، هزینه های سنگین ابراز موضع در جوامع غربی که برای هنرمندان قابل توجه است؛ دوم، تاثیر بازدارندگی قدرت نظامی ایران که معادلات منطقه ای را تغییر داده؛ و سوم، ضعف نسبی در ایجاد ارتباطات ارگانیک و پایدار با نخبگان فرهنگی خارجی) هرچند قدرت بازدارندگی نظامی ایران به عنوان عامل مهمی در تغییر معادلات عمل کرده و باعث احترام بین المللی شده است، یعنی اگر ما موشک نداشتیم احیانا امروز هم صدایمان به جایی نمی رسید؛ ولی می بینیم که مردم دنیا خوشحال می شوند که بالاخره یک نفر پیدا شد و جلوی رژیم صهیونیستی ایستاد. اما این به تنهایی کافی نیست. آن چه باعث تثبیت این موقعیت می شود، تقویت همزمان دیپلماسی فرهنگی و ایجاد شبکه های ارتباطی پایدار با جوامع هنری و فرهنگی جهان است که مستلزم بازبینی در شیوه های تعامل و ایجاد سازوکارهای حمایتی برای هنرمندان و روشنفکران همسوست. رایزنان ما در این مورد چه می کنند؟

در بخشی از اوامر شما نقاط مشترک فکری وجود دارد، هرچند در بعضی موارد دیگر به نظر می آید نیاز به بحث و تبادل نظر بیشتری باشد. درباب مبحث تخصصی بودن نیروها در عرصه های مختلف، این اصل در تمام نهادها همچون رسانه ها، سفارتخانه ها و تبادل نظر های فرهنگی جاری است که افراد می توانند در عرصه تخصصی خود فعالیت نمایند اما در عین حال، یک رایزن فرهنگی باید توانایی تجمیع و مدیریت چندین حوزه را داشته باشد. رویکرد فعلی مبتنی بر برنامه ریزی کلان و نیازسنجی بر مبنای رصد کشور هدف است. بدین معنا که اگر در کشوری نیاز به تمرکز بر ادبیات یا هر حوزه تخصصی دیگر تشخیص داده شود، این اولویت برای رایزن مربوطه تعیین می شود، صرف نظر از علایق شخصی. این سیاستی است که باید توسط تمام نهادهای مرتبط در کشور پیگیری شود، نه صرفا بوسیله ی یک سازمان خاص.

*با توجه به توضیحات و مباحثی که مطرح کردید، چند پرسش اساسی درباب عملکرد فرهنگی بین المللی مطرح می شود. چرا با وجود غنای ادبیات معاصر ایران مثلا در عرصه ادبیات مقاومت، معرفی آن در سطح جهانی با ضعف مواجه است؟ یا چطور میتوان از تجربیات موفق مانند کیارستمی در سینما برای معرفی ادبیات معاصر الگوبرداری کرد؟ در مورد عملکرد رایزنان فرهنگی آیا محدودیت های منابع انسانی و مالی مانعی است در معرفی ادبیات و هنر ایرانی؟ و این که اساساً چه سازوکاری برای اولویت بندی کارهای رایزنان در معرفی ادبیات مقاومت پیش بینی شده است؟ در حوزه دفاع از ترجمه و نشر ما نمونه ها و تجربیات موفق کشورهایی مانند ترکیه و کره جنوبی را می بینیم، ما چه کرده ایم؟ و آیا بودجه ای هدفمند برای ترجمه و انتشار آثار فاخر ایرانی اختصاص یافته است؟ در مواردی هم یک جور بلاتکلیفی و بی عملی هست، مثل موسیقی. چطور میتوان حساسیت های برخی موضوعات فرهنگی مانند موسیقی را مدیریت نمود؟ برای کارهای فرهنگی رایزنان خط مشی مشخصی در خارج از کشور تدوین شده است؟ و سازوکار ارزیابی مستمر عملکرد رایزنان در معرفی فرهنگ ایرانی وجود دارد؟ و باتوجه به اقتدار نظامی کسب شده، چه برنامه ای برای تحقق همزمان حضور فرهنگی در حوزه بین المللی طراحی شده است؟ آیا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برای پر کردن این فاصله راهبرد مشخصی دارد؟

رویکرد اصلی سازمان بر مبنای راهبری، تسهیل گری و شبکه سازی است، نه دخالت مستقیم. در فرآیندهایی مانند ترجمه کتاب. تجربه نشان داده است خیلی از فعالان فرهنگی به شکل خودجوش اقدام می کنند و گاه حتی نیازمند مداخله ما نیستند، اما بستری که فراهم آورده ایم می تواند زمینه ساز این کارها باشد.
فرآیند شبکه سازی فرهنگی سه مرحله اساسی دارد، ایجاد شناخت متقابل، ایجاد رفت وآمدها و تبادلات و در نهایت رسیدن به سطح تعامل و همکاری مشترک. در عرصه رسانه شاهد موفقیت های خوبی بوده ایم که ناشی از تبادلات گسترده تر رسانه ای نسبت به حوزه های علمی است. این مدل را می توان به دیگر عرصه ها هم تعمیم داد. تجربه کشورهایی مانند ژاپن و کره جنوبی نشان میدهد که ابتدا موج فرهنگی آنها در جهان گسترش یافته و سپس محصولات اقتصادی شان مورد استقبال قرار گرفته است. این روند دیپلماسی فرهنگی است که در نهایت به ایجاد قدرت نرم می انجامد و این محتوای فرهنگی است که راه را برای سایر تعاملات هموار می کند.
در عین حال در ادامه سوال قبلی شما باید گفت گفتمان سازی مستقل که امروز درحال ایجاد است، با چالش های بی سابقه روبروست. چون که سیطره گفتمان غربی را شاهد می باشیم و رفتار یک سلبریتی که شما مثال زدید می تواند متأثر از این روند باشد.
جنگ ترکیبی امروز که ضد این گفتمان در جریان است، در تاریخ بی سابقه بوده است. برخلاف جنگ های متعارف که محدود به بُعد نظامی بودند، امروز با ترکیبی پیچیده از جنگ اقتصادی، امنیتی، رسانه ای و روانی مواجهیم که جامع و هماهنگ به کار گرفته شده است. سکوت برخی هنرمندان و روشنفکران خارجی، ناشی از همان سلطه گفتمانی است که سال ها در بستر آن پرورش یافته اند. این امر نشان میدهد که ایجاد و تثبیت یک گفتمان مستقل، مسیری پرچالش و طولانی دارد که به قول مقام معظم رهبری نیازمند صبر، استقامت و برنامه ریزی هوشمندانه است.
به طور نمونه سازمان با عنایت به این که گفتمان مسلط حقوق بشری در جهان امروز، مبتنی بر الگوی غربی است – الگویی که حتی در نظام آموزشی داخلی ما هم غالب است_ این پارادایم با نگاهی دوگانه و گزینشی هم راه است که نمونه آنرا در تفاوت میان غزه و اکراین می توان مشاهده کرد. بر این اساس، سازمان مبادرت به برگزاری اجلاس گفتمان نوین حقوق بشر شرقی کرد، که در اجلاس اردیبهشت ماه با عنوان «حقوق بشر در رهیافت شرقی» عنوان شد. نکته مهم اینست که این رهیافت محدود به جغرافیای شرقی نبود، بلکه با حضور اندیشمندان و صاحب نظرانی از اروپا، آمریکای لاتین (از جمله برزیل) و آفریقا، ماهیتی جهانی داشت. مبانی این گفتمان بر اخلاق محوری و نگاه یکسان نگر به تمام انسان ها و پیوند ناگسستنی عدالت و حقوق بشر بر مبنای نگاه نه جغرافیای شرقی استوار است.

در خصوص امکان برقراری ارتباطات فرهنگی، باید به این نکته کلیدی توجه داشت که هرچند دایره ارتباطات با چهره های خارجی وجود دارد، اما این ارتباطات به شکل طیفی و درصدبندی شده قابل تحلیل است. مثلا در یک سوی این طیف، سلبریتی هایی با گرایشات کاملا جنگ طلبانه قرار دارند که طبیعتاً امکان تعامل با آنها محدود است، اما در سوی دیگر طیف، چهره هایی وجود دارند که همانطور که اشاره فرمودید، در مواقع خاص حاضر به همراهی و دفاع از مواضع ایران بوده اند. این ارتباطات نیازمند برنامه ریزی دقیق و هوشمندانه است، هرچند همواره فاصله ای بین نظریه و اجرا وجود دارد که به صورت کامل قابل حذف نیست اما تجربه نشان داده است که امکان برقراری ارتباط با طیف های مختلف خارجی وجود دارد ولی این ارتباطات نیازمند ظرافت های خاص خود است. نتایج عملی ممکنست با ایدئال های نظری فاصله داشته باشد، اما با وجود همه چالش ها، این مسیر قابل پیگیری و توسعه است. سازمان با درک این حقیقت ها، برنامه های خویش را در این زمینه بر مبنای یک نگاه واقع بینانه و عمل گرایانه طراحی و اجرا می کند.
رایزنان فرهنگی به عنوان خط مقدم دیپلماسی فرهنگی در دو سطح رسمی و غیررسمی فعال می باشند و در سطح غیررسمی، ارتباط با موسسات فرهنگی، سازمان های مردم نهاد (سمن ها)، انجمن ها و گروههای مردمی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. درباب ادبیات ایران، اگر در معرفی ادبیات معاصر ضعف هایی وجود دارد، اما نمی توان منکر کوشش های تعداد فراوانی از ایران شناسان و شرق شناسانی شد که آثار ارزشمندی از ایران را ترجمه کرده اند و در این راه، هم همواره از چنین اقداماتی حمایت شده است. نکته اساسی اینجاست که در کشورهای توسعه یافته، ایجاد موج فرهنگی حاصل همکاری و هماهنگی تمام نهادهای مرتبط می باشد مثل وزارت اقتصاد، بانک مرکزی، وزارت امورخارجه و دستگاه های فرهنگی که همگی در یک همگرایی کلان برای پیشبرد اهداف فرهنگی مشارکت می کنند و باید به این سطح از هماهنگی و هم افزایی برسیم و به این ادبیات مشترک در اهمیت دیپلماسی دست یابیم و نیاز داریم به تبدیل رقابتهای درون سازمانی به همکاریهای سازنده، ایجاد هماهنگی بین دستگاهی و طراحی راهبرد کلان فرهنگی با مشارکت همه نهادهای ذی ربط، و البته تخصیص منابع کافی و هدفمند. این مسیر باآنکه طولانی به نظر می آید، اما با عزم ملی و برنامه ریزی دقیق قابل دستیابی است. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی آماده است تا در این راه، سهم خویش را به عنوان یکی از اجزای این همکاری ملی ایفا نماید.

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در امتداد تقویت ادبیات مقاومت، اقدامات مؤثری را در دست اجرا دارد. اداره کل همکاریهای علمی و دانشگاهی درحال برنامه ریزی برای برگزاری اجلاس الهیات مقاومت با مشارکت فعالان این حوزه از سرتاسر جهان، بخصوص کشورهای جنوب جهانی است. همینطور طرح تاپ (طرح دفاع از ترجمه و نشر آثار فارسی) که از حدود ده سال قبل تابحال درحال اجراست، از دیگر اقدامات مؤثر در این حوزه است. در این طرح، به مترجمان و ناشران خارجی فهرست کتاب های منتخب عرضه شده و از ترجمه و چاپ آنها حمایت مالی به عمل می آید.
البته این اقدامات قابل توجه است، اما باید اذعان کرد که هنوز با استانداردهای برخی کشورها در این زمینه فاصله داریم. نکته کلیدی اینست که مانند یک خانواده منسجم، با وجود تفاوت های طبیعی در گرایش های افراد و نهادهای مختلف، باید با مدیریت هوشمندانه، همه این ظرفیت ها را در راه تحقق اهداف کلان، همسو نمود. مثلا در عرصه علمی به توسعه همکاری با محققان بین المللی، تقویت گفتمان الهیات مقاومت و دفاع از پژوهش های مرتبط؛ در عرصه ترجمه و نشر به تداوم و گسترش طرح تاپ، شناسایی و دفاع از مترجمان و ناشران مستعد و تمرکز بر معرفی آثار معاصر و در رابطه با گفتمان مقاومت؛ در عرصه هماهنگی بین سازمانی به ایجاد سازوکارهای همکاری با سایر نهادهای فرهنگی و همسوسازی برنامه های دستگاه های مختلف، استفاده از ظرفیتهای دیپلماسی عمومی می پردازیم.
البته کوشش های مؤثری در حوزه معرفی آثار فاخر ادبیات کلاسیک و معاصر ایران به جهانیان انجام شده است. پیش از این که در این مصاحبه حضور یابم مجموعه کتاب فاخر ترجمه «خمسه نظامی» به زبان چینی به همت تبادل نظر فرهنگی که انتشار یافته است را روی میز ریاست سازمان دیدم؛ یا در عرصه ادبیات معاصر برای ترجمه کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» (درباره زندگی خانم یامامورا، مادر شهید بابایی) به ژاپنی و یافتن ناشر ژاپنی علاقمند اقدام کردیم که انجام شد و در تمام تبادل نظر های فرهنگی و در تمام این سال ها این روند وجود داشته و ادامه دارد.

*در این زمینه شیوه اجرایی شما به چه صورت است؟

شناسایی ناشران معتبر خارجی، ایجاد ارتباط مستقیم بین ناشران و صاحبان آثار، دفاع از فرایند ترجمه و انتشار، و رعایت حریم شخصی بعد از انتقال مسئولیت به ناشران محلی. این نمونه ها نشان دهنده رویکرد فعال رایزنان فرهنگی در سرتاسر جهان است که با ابتکار عمل و پیگیری مستمر، زمینه معرفی ادبیات ایران را در حوزه بین المللی فراهم می کنند.

*با توجه به مباحث مطرح شده، چند پرسش اساسی درباب نقش زبان فارسی در دیپلماسی فرهنگی قابل طرح است؛ می دانیم که اسلام از راه ایران به تمام سرزمین های شرقی ایران وارد شده و همراه خود بخشی از فرهنگ و زبان فارسی را هم منتقل کرده است؛ و بنابراین مورد پذیرش و اقبال را در این سرزمین هاست. چطور می توان این خصوصیت های ممتاز که مجموعه ای است از عرفان، مدارا و ادبیات غنی فارسی را در دیپلماسی فرهنگی امروز به کار گرفت؟ آیا می توان زبان فارسی را به عنوان پایه اصلی دیپلماسی فرهنگی با کشورهای شرق جهان اسلام قرار داد؟ چه راهکارهای عملیاتی برای تقویت و گسترش زبان فارسی در این کشورها وجود دارد؟

موضوع ارتباط با کشورهای همسایه و توسعه زبان فارسی به عنوان یکی از اولویت های اصلی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بحساب می آید. در خیلی از کشورها بخصوص در عرصه آسیا و شرق آسیا، آموزش زبان فارسی در دانشگاه ها به شکل رسمی در حال انجام می باشد و در بعضی مراکز آموزشی به عنوان زبان دوم عرضه می شود. خصوصیت های منحصر به فرد زبان فارسی همچون آمیختگی با حکمت و معرفت، توانایی انتقال عمیق ترین مفاهیم عاطفی و قلبی، و جایگاه ممتاز آن در عرصه های معرفتی و علمی، این زبان را به ابزاری مؤثر در دیپلماسی فرهنگی مبدل کرده است. این ظرفیت ها که در بستر تاریخی ورود اسلام به منطقه شکل گرفته، اساس قدرت نرم ایران را بر پایه تعامل، محبت و ارتباطات فرهنگی تشکیل می دهد.
بهره گیری از ظرفیتهای هنری و ظرافت های زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان اصلی قدرت نرم از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. همانگونه که اشاره فرمودید، زبان فارسی در خیلی از کشورهای منطقه همچون هند، پاکستان، مالزی و اندونزی دارای ریشه های تاریخی است که با حضور چشم گیر اساتید و فارسی آموزان در این کشورها همراه می باشد. این حضور پررنگ در بعضی شهرها و مناطق به حدی است که باعث شگفتی می شود. دستیابی به دیدگاه مقام معظم رهبری بر اساس تبدیل زبان فارسی به زبان علم، باتوجه به این ظرفیتهای موجود کاملا دست یافتنی است. زبان فارسی به عنوان یکی از اصلی ترین ابزارهای دیپلماسی فرهنگی ایران می تواند نقش محوری در انتقال مفاهیم علمی، فرهنگی و تمدنی ایفا کند و این نیازمند برنامه ریزی منسجم و استفاده از همه ظرفیتهای موجود در کشورهای فارسی زبان و فارسی آموز است.

*نقش تاریخی زبان فارسی را می دانیم _ باتوجه به علاقه و پیوند در کشورهایی مانند پاکستان، تاجیکستان و افغانستان به زبان فارسی _ امروز مهم ترین موانع پیش روی گسترش زبان فارسی در منطقه چیست؟ چه برنامه های مشخصی برای آموزش و توسعه زبان فارسی در منطقه وجود دارد و چطور می توان شبکه های فرهنگی فارسی زبان را در منطقه تقویت کرد؟ از سوی دیگر چه سازوکارهایی برای همکاری دستگاه های مختلف در این حوزه پیش بینی شده است و چطور میتوان از ظرفیتهای ادبیات معاصر فارسی در این راه استفاده کرد؟ سوال نهائی هم اینست که باتوجه به سابقه درخشان زبان فارسی در انتقال مفاهیم فرهنگی و دینی، آیا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برنامه ای مدون برای استفاده از این ظرفیت زبان فارسی در دیپلماسی فرهنگی امروز دارد؟

توجه به حوزه فرهنگی و زبان فارسی در سطح بین المللی می تواند به دستاوردهای شایان توجهی در معرفی ایران منجر شود. بسیاری برای شناخت عمیق تر ایران نیازمند یادگیری زبان فارسی هستند که این امر باعث رونق بیش از پیش این زبان خواهد شد. در این راستا، باآنکه بنیاد سعدی متولی اصلی آموزش زبان فارسی است، اما رایزنان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سرتاسر جهان – که نمایندگان تمامی دستگاه های فرهنگی کشور هستند – نقش محوری در این حوزه ایفا می کنند.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از راه بخش های تخصصی خود که شامل مرکز ساماندهی ترجمه و نشر و انتشارات الهدی، اداره کل همکاریهای علمی و دانشگاهی، اداره کل همکاریهای فرهنگی و صادرات فرهنگی و اداره کل ایرانیان خارج از کشور و … می شود، به پشتیبانی از این ماموریت می پردازد. رویکرد سازمان مبتنی بر هدایت و سوق دادن رایزنان فرهنگی بر مبنای اولویت های هر کشور است. به عنوان مثال در کشورهایی با زمینه مساعد برای توسعه زبان فارسی، رایزن مربوطه به این سمت هدایت می شود، در کشورهایی که تعاملات علمی و دانشگاهی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، رایزن بر این حوزه متمرکز می شود. این نظام برنامه ریزی شده و منسجم، امکان استفاده حداکثری از ظرفیتهای فرهنگی کشور در حوزه بین المللی را فراهم می سازد.
همچنین سازمان برنامه های متنوعی همچون برگزاری هفته های فرهنگی (نمونه اخیر: هفته فرهنگی روسیه در ایران و هفته فرهنگی ایران در قطر) را در دستور کار دارد که به تقویت قدرت نرم کشور کمک می نماید. این برنامه ها با تأکید بر معرفی جلوه های مختلف فرهنگ ایرانی-اسلامی همچون زبان فارسی، هنرهای سنتی، معماری اصیل و ادبیات غنی، زمینه ساز ایجاد ارتباطات فرهنگی عمیق و پایدار می شود.
در خصوص چشم انداز و افق پیش روی سازمان، باید به این نکته تاکید نمود که دیپلماسی فرهنگی ماهیتاً تلفیقی از برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت است. خصوصیت ذاتی کارهای فرهنگی اینست که الزاماً زود بازده نیستند، بلکه نیازمند استمرار و پیگیری مداوم هستند. هدف غایی سازمان، تثبیت جایگاه ایران به عنوان کانون تمدن ساز و فرهنگ آفرین در سطح جهانی است که از راه معرفی جامع و دقیق تمامی دستاوردها، توسعه و تعمیق روابط فرهنگی با دیگر کشورها، استفاده از همه ظرفیتهای فرهنگی داخلی و خارجی و برنامه ریزی هوشمندانه و عملگرایانه محقق خواهد گردید.

این کارهای فرهنگی در خارج از کشور طبیعتاً به آسانی ممکن نیست و با چالش های دیگری مواجه می شود که نیازمند دقت، استمرار و برنامه ریزی است. برخلاف شرایط داخلی که امکان تأسیس نهادها و گسترش کارها با سهولت بیشتری برقرار است، در حوزه بین المللی محدودیت های گوناگونی وجود دارد. برای تربیت فارسی آموزان، یا ترجمه و نشر آثار هم نیاز به زمان است.
راهبرد سازمان فرهنگ و ارتباطات برای این حوزه همکاری با سایر نهادهای فرهنگی کشور، تمرکز بر تولید قدرت نرم برای جمهوری اسلامی ایران، ترکیب برنامه های کوتاه مدت با چشم انداز بلند مدت و ایجاد پیوند بین حوزه های فرهنگ، اقتصاد، سیاست و مردم. رویکرد کلان سازمان هم تبدیل رویدادهای فرهنگی به بستری برای ارتباطات پایدار، تقویت پیوندهای مردمی بین ملت ها، استفاده از همه ظرفیتهای ملی و تحقق تدریجی اهداف فرهنگی با ثبات و پایدار می باشد. در حقیقت سازمان برنامه های خویش را بر مبنای نگاهی جامع و بلند مدت طراحی می کند که در نهایت به افزایش اقتدار ملی و تقویت جایگاه بین المللی کشور منجر خواهد شد.
در پایان عرض می کنم، همانطور که خودتان هم فرمودید در کشورهای توسعه یافته به این درک رسیده اند، ما هم باید به جمع بندی مشترک درباب اهمیت محوری حوزه فرهنگ نائل شویم. این ضرورتی انکارناپذیر است که در صورت غفلت از آن، حوزه فرهنگی کشور گرفتار ضعف و ناتوانی خواهد شد. حتی با وجود اقتصاد و سیاست قدرتمند، بدون توجه به فرهنگ به عنوان مغز و راهبر، بدنی ناقص و ناتوان را می توان تصویر کرد که قادر به انجام ماموریت های خود نخواهد بود.
بار دیگر لازم می دانم این روز مهم را به تمامی دست اندرکاران، تصمیم سازان، تصمیم گیران، فعالان فرهنگی، تمامی همراهان در وزارت خانه ها و نهادهای مختلف، عزیزان حوزه رسانه ای که با فعالیت خود اهمیت بالای ی را در تقویت جایگاه دیپلماسی فرهنگی داشته اند، هنرمندان معزز و بخصوص جناب آقای دکتر صالحی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس شورای عالی سازمان، حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر ایمانی پور رئیس محترم سازمان، اعضای محترم شورایعالی، تمامی مسئولان، مدیران، کارشناسان و همکاران عزیز امروز و طی ۳۰ سال قبل سازمان و رایزنان محترم فرهنگی تبریک عرض نموده و مراتب تقدیر و تشکر خویش را ابراز نمایم.

منبع:

Author | صدکادو Comments | دیدگاه‌ها برای حسین دیوسالار در گزارش صد كادو -۲: رویکرد سازمان فرهنگ، دخالت مستقیم نیست با استانداردها فاصله داریم بسته هستند Date | 22/07/2025