گفت وگو با كاظم سادات اشكوری وقتی سلبریتی و لاكچری جای مثل ها را می گیرند

    Home  /  جشن  /  گفت وگو با كاظم سادات اشكوری وقتی سلبریتی و لاكچری جای مثل ها را می گیرند

گفت وگو با كاظم سادات اشكوری وقتی سلبریتی و لاكچری جای مثل ها را می گیرند Image

گفت وگو با كاظم سادات اشكوری وقتی سلبریتی و لاكچری جای مثل ها را می گیرند

صد كادو: كاظم سادات اشكوری معتقد می باشد، مَثَل ها همیشه ساخته می شوند اما بعضی از آنها به خاطر تغییر جامعه كاربرد خودرا از دست داده اند. وی در عین حال با انتقاد از غرق شدن جوانان در تكنولوژی می گوید جای تاسف دارد كه جوانان بجای یاد گرفتن مثل ها، از واژه هایی مثل سلبریتی و لاكچری استفاده می نمایند كه به ما ربطی ندارند.
این نویسنده و پژوهشگر ادبیات عامه در گفت و گو با ایسنا، درباره ساخته شدن مثل ها که بنظر می رسد در دهه های اخیر کمتر شده است، اظهار داشت: در مقدمه باید بگویم خود گفتن «ضرب المثل» غلط است برای اینکه نامش مثل است و زمانی که به کار برده می شود، می شود «ضرب المثل »، بنا بر این علامه دهخدا نام کتابش را «امثال و حکم» گذاشته و یا امیرقلی امینی نام کتابش را «داستان های امثال» گذاشته است.
او با بیان این که هرکدام از این مثل ها که به کار می بریم داستان و ریشه ای دارند، اظهار نمود: باید حادثه ای اتفاق افتاده باشد که مثلی خلق شود. به نظرم مثل در هر شرایطی خلق می شود دو صورت دارد؛ هم در گذشته و هم امروز جنبه کتبی دارد که در آثار ادیبان و شاعران به کار برده شده و یک سری هم در بین مردم رواج دارد و جزء فرهنگ عامه است. البته مسئله ای که وجود دارد این است که آیا مثل هایی که شاعران و ادیبان در آثارشان به کار برده اند از افکار خودشان ریشه گرفته و یا از فرهنگ عامه وارد ادبیات رسمی شده که بررسی این مشکل است و چه بسا نتیجه ای عاید نشود. فرض کنید سعدی می گوید «آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است»؛ ما نمی دانیم این را سعدی به کار برده و یا این که در میان مردم رواج داشته و سعدی آنرا از مردم گرفته است.
سادات اشکوری اضافه کرد: متاسفانه امروزه به شکل درست و روش مند تحقیق صورت نمی گیرد و ما از این مثل ها ناآگاه هستیم و گاهی به گوش مان می خورد و می شنویم؛ مثلا «خالی بندی کردن» و «سر کار گذاشتن»؛ این ها مثل هایی است که در همین سال ها ساخته شده و از این دست نمونه ها بسیار داریم. یا در ادبیات، شعر سپهری که «چشم ها را باید شست/ جور دیگر باید دید» مثل است یا «تنها صداست که می ماند» از فروغ فرخزاد و یا «کوه ها با هم اند و تنهایند/ مثل ما با همان تنهایان» از احمد شاملو. همانطور که گفتم مثل هست و در هر زمانی مسائلی مثل شرایط زمان، برخورد افراد با هم و مسائلی که در جامعه پیش می آید موجب خلق مثل می شود که برخی مربوط به گذشته دور هستند و برخی گذشته نزدیک؛ مثلا برخی در دوره قاجاریه و اوایل ورود تلفن ساخته شده اند. مثلا «حرف مفت زدن» ریشه اش به تلفن برمی گردد. اوایل که تلفن آمده بود هرکسی می خواست تقاضا می کرد و برایش تلفن وصل می کردند، بعدها دولت فکر کرد نمی گردد ما تلفن را وصل کرده ایم و مردم حرف می زنند، پس برای آن نرخی تعیین نماییم، بنا بر این گفتند کسی دیگر حرف مفت نمی زند و باید پول بدهد.
این پژوهشگر ادبیات عامه اشاره کرد: مثل ها در گذشته نقش مهمی داشتند که امروزه کمرنگ شده است. در گذشته هر مثلی حکم یک ماده قانون را داشت و زمانی که افراد گرفتار اختلاف و مشکل می شدند و می خواستند با کدخدامنشی مشکل شان حل شود، شخص ریش سفید با به کار بردن یک مثل، مشکل شان را حل می کرد؛ مثلا اگر دعوا داشتند، می توانست چند مثل استفاده کند؛ مِثل «با خون، خون را نمی شویند». الان هم در مناطق دور و مناطقی که ارتباط کمتری با شهر دارند همین حالت وجود دارد. پس مثل یکی از شاخه های مهم فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی ماست.
او درباره به فراموشی سپرده شدن بعضی از مثل ها نیز اظهار داشت: گمان می کنم اگر امروزه بعضی از مثل ها کاربردی ندارد به خاطر این است که دیگر آن نوع زندگی وجود ندارد و جامعه تغییر کرده است. مثلا در گذشته سوخت مردم هیزم بود و وقتی کسی بدی می کرد، می گفتند «چه هیزم تری به شما فروختم؟» یا «هوای گرگ و میش» برای جامعه چوپانی و دامداری است و زمانی از شبانه روز به کار می رفت که گرگ را از میش نمی توانستند تشخیص بدهند. بعضی از مثل ها باتوجه به تغییری که در جامعه به وجود آمده، کاربردشان را از دست داده اند و جای شان را مثل های جدید گرفته؛ مثلا «خالی بندی کردن» که از زمان رواج صنعت بسته بندی آمده و در گذشته وجود نداشت و با تغییر جامعه کاربرد پیدا کرده یا ساخته شده است.
سادات اشکوری در ادامه اظهار داشت: متاسفانه خیلی از مردم ما به خصوص جوانان غرق در تکنولوژی هستند و می شود مثل شان را تحویل خودشان داد، تکنولوژی همه آنها را سر کار گذاشته است و بجای این که در جامعه شان تامل کنند و آگاهی به دست بیاورند، غرق در تکنولوژی هستند. آگاهی بوسیله مطالعه به دست می آید برای اینکه وسایل ارتباطی جمعی مانند تلویزیون، رادیو و شبکه های ماهواره ای منظور خاصی از طرح مباحث دارند، در صورتیکه در کتاب و تا حدودی مطبوعاتی که ارگانی نیستند، منظور خاصی ندارند. اگر جوانان مطالعه داشته باشند، آگاهی کسب می کنند. آگاهی در بین کم سوادها و بی سوادها هم هست. آنها بوسیله رابطه برقرار کردن با آدم های دیگر که آگاهی دارند، اطلاعات کسب می کنند. مادرم سواد نداشت اما دایره المعارف مثل و اصطلاحات بود و صد مثلی را که از اِشکور جمع کردم مادرم گفت برای اینکه چپ و راست یک مثل به کار می برد که نه بوسیله کتاب بلکه بوسیله ارتباط با آدم های مختلف به دست آورده بود. جوانان امروز گرفتار گوشی به اصطلاح هوشمند شده و تمام وقت شان را صرف آن می کنند؛ چیزی هم به آنها نمی دهد که چهارتا مثل هم یاد بگیرند و در گفتارشان به کار ببرند. جای تأسف دارد که واژه هایی مانند لاکچری و سلبریتی را به کار می برند که به ما ربطی ندارند. تکنولوژی چنان آنها را تسخیر کرده که آن چه را در ذهن دارند، از آنها می گیرد. ما چه توقعی داریم که کاربرد این مثل ها در جامعه رواج داشته باشد؟

منبع:

Author | صدکادو Comments | دیدگاه‌ها برای گفت وگو با كاظم سادات اشكوری وقتی سلبریتی و لاكچری جای مثل ها را می گیرند بسته هستند Date | 29/10/2020