مسخره بازها به بهشت نمی روند

    Home  /  جشن  /  مسخره بازها به بهشت نمی روند

مسخره بازها به بهشت نمی روند Image

مسخره بازها به بهشت نمی روند

به گزارش صد كادو كودك كار را هُل می دهد در سطل  بزرگ زباله، كودك با سر می افتد داخل آشغال ها، صدای خنده جوانی كه از این صحنه فیلم می گیرد؛ مثل سرب داغ از گوش هایت عبور كرده و در مغزت می ریزد. پسربچه برای چند لحظه از نگاه ها محو می شود. نگرانش می شوی. پس از چند لحظه سرش را از میان آشغال ها بیرون می آورد؛ بدون حركت. هیچ نمی گوید فقط به دوربین خیره می شود. قاه قاه خنده جوان ها ادامه دار است.
خونت به جوش آمده. بغض راه گلویت را سد كرده. نه می توانی گریه كنی نه می توانی از این صحنه دهشتناك چَشم برداری. مرگ انسانیت را به چشم می بینی.
كات…
جدی نگیرید، اینها شوخی است. البته شوخی هایی كه به جای خنده و لذت، زخم های عمیق در جان شما به جا می گذارد.

اینها لُمپن هستند. یا به قول قدیمی ترها، جاهل. افرادی كه برای شوخی و التذاذ روانی، به آزار و اذیت دیگران دست می زنند. قشر و لایه ای گویا جدایی ناپذیر از یك جامعه. شاید بیشتر ما خاطراتی از دوران مدرسه داریم كه یك یا چند نفر از هم مدرسه ای های شرور و مردم آزارمان از ترساندن بقیه، یا مسخره كردن دیگران لذت می بردند. خوشحال كننده نیست اما این مساله در لایه هایی از جامعه ریشه دوانیده است.
لمپنیسم گریبانگیر فقیر و غنی
بر اساس طرحواره های شكل گرفته در فیلم ها، شاید این طور تصور شود كه لمپن ها تنها متعلق به طبقات پایین اقتصادی هستند؛ در صورتی كه بنا به قول حسین روحانی پژوهشگر حوزه جامعه شناسی، لمپنیسم فرهنگی الزاما متعلق به اقشار تهیدست نیست بلكه امكان دارد بین طبقات ثروتمند جامعه و حتی تحصیل كرده هم به شكل پررنگ دیده شود؛ ازاین رو این پدیده ارتباط مستقیمی با طبقه مالی و اجتماعی فرد ندارد.
به هر حال شوخی پدیده ای است در رابطه با ساختارهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی یك جامعه، اما آنچه روحیه ها را جریحه دار می كند؛ ناهنجاری است كه به غلط به اسم شوخی خوانده می شود. برای چنین پدیده ای هم نمی توان علت العللی در نظر گرفت. به هر حال واضح است كه حتما باید بین شوخی با آنچه كه لمپن ها با هدف لذت شخصی بدون در نظر گرفتن صدمه های جسمی و روحی به دیگران انجام می دهند؛ تفاوت قائل بود.
شوخی های زننده، مسخره كردن و دست انداختن دیگران و درآوردن ادای بقیه به یك پدیده اپیدمیك در كشور تبدیل گشته است. این نظر محمدرضا ایمانی روانشناس عمومی است. او به ایسنا می گوید: اینها خصلت بدی است كه درون ما ایرانیان شكل گرفته، به تدریج تبدیل به عادت و رفتار شده است و به شكل های مختلف بروز می كند. گاه ویدئوهایی مثل پرتاب كردن كودك در سطل زباله، جامعه را شوكه می كند درحالیكه این تصاویر، چهره واقعی از رفتار ما ایرانیان را نسبت به همدیگر نشان داده است.
برخلاف این دیدگاه، روحانی بعنوان یك جامعه شناس اعتقاد دارد كه نمی توانیم ادعا نماییم كه شوخی های نابهنجار و تحقیر كردن به یك پدیده فراگیر و اپیدمیك در كشور تبدیل گشته است. من تعمیم دادن ها را خیلی نمی پذیرم. به نظرم هر پدیداری باید در بستر زمانی و مكانی آن بررسی شود. با این وجود شوخی های آزاردهنده ناشی از لمپنیسم حتما باید مورد تأمل پژوهشگران قرار گیرد.
دوگانه فرد و جامعه در بروز ناهنجاری ها
حسین روحانی درباره چرایی بروز ناهنجاری هایی اجتماعی مثل آزار و اذیت دیگران با هدف شوخی و خنده، دلیل فرهنگی و تربیتی را مطرح كرده و می گوید: نه تنها خانواده در شكل گیری این ناهنجاری ها نقش دارد بلكه جامعه شامل نهادهای دولتی بخصوص نظام آموزش و پرورش و سازمان های مردم نهاد هم موثر هستند.
البته با اینكه باید در این پدیده ها نقش عوامل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و تاریخی را لحاظ نماییم، اما معتقدم كه نباید در ظهور این ناهنجاری صرفاً عوامل ساختاری را مد نظر قرار دهیم و نقش فرد را نادیده بگیریم. باید بپذیریم هر فردی یك «انسان مسئول» است و باید بر مبنای اخلاق عمل كند؟.
حتی اگر به روانكاوی كه به مقوله ناخودآگاه تاكید دارد رجوع نماییم، می بینیم مسائلی كه در ناخودآگاه افراد وجود دارد، می تواند به خودآگاه تبدیل شود؛ ازاین رو نباید با بیان حرف های كلی مثل «ساختار كلی فرهنگی جامعه ما مشكل دارد»، مسئولیت شخصی افراد را در بروز ناهنجاری ها نادیده بگیریم یا كمرنگ نماییم.
كسانی كه با شوخی و رفتارهای نامتعارف، دیگران را مورد اذیت و آزار قرار می دهند؛ در دوران كودكی مورد تحقیر و تمسخر قرار گرفته اند و فرصت دیده شدن به آنها داده نشده است، ازاین رو در بزرگسالی معمولاً تلاش می كنند با تحقیر و آزار دیگران، كینه و تحقیر باقیمانده در ذهن و ناخودآگاهشان را جبران كنند
عقده های دوران كودكی عامل بروز ناهنجاری های بزرگسالان
البته برخی به این نگاه قائلند كه لمپن ها هم قربانی شرایط خانوادگی و اجتماعی هستند و علل بروز ناهنجاری های آنها را باید در گذشته آنها پیدا كرد. برای مثال محمدرضا ایمانی كه دكترای روانشناسی عمومی دارد؛ قائل به همین نگاه است و می گوید: كسانی كه با شوخی و رفتارهای نامتعارف، دیگران را مورد اذیت و آزار قرار می دهند؛ در دوران كودكی مورد تحقیر و تمسخر قرار گرفته اند و فرصت دیده شدن به آنها داده نشده است، ازاین رو در بزرگسالی معمولاً تلاش می كنند با تحقیر و آزار دیگران، كینه و تحقیر باقیمانده در ذهن و ناخودآگاهشان را جبران كنند. ضمن اینكه ما انسان ها گاه در اثر هیجانات بیرونی، رفتارهایی از خود بروز می دهیم كه از ناخودآگاه ما برمی آید.

از سوی دیگر حسین روحانی پژوهشگر علوم انسانی و مطالعات اجتماعی اعتقاد دارد كه توجه صرف به ساختارهای جامعه و ناخودآگاه فرد بعنوان دلیل بروز ناهنجاری ها، تنها سبب سلب مسئولیت افراد و نادیده انگاشتن عنصر فردیت می شود. او افراد موفق و بزرگ منشی را كه در كودكی مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند، بعنوان مثال نقض مطرح كرده و می گوید: «این امر پذیرفته نیست كه افراد خاطی به بهانه اینكه تربیت خانوادگی درستی نداشته و از جانب جامعه تحقیر شده اند، حق دارند ناهنجارانه عمل كنند؛ چون بسیاری با وجود گذراندن كودكی های سخت، به افراد برجسته و بزرگمنش تبدیل گشته اند.»
این جامعه شناس نبود مسئولیت فردی را حلقه گمشده عمده ناهنجاری های اجتماعی دانسته و در گفتگو با ایسنا، اعلام می كند كه «خلا اساسی آن است كه عموم پژوهشگران و سیاستگذاران كلان، عنصر مسئولیت پذیری و پاسخگویی تك تك افراد جامعه را در نوع رفتارها و كنشگری های آنها نادیده یا دست كم می گیرند و با كلی گویی و انگشت افترا را به سمت عناصر فرهنگی می برند كه ساختار فرهنگی ما چنان است.»
او می گوید كه«من منكر اثرگذاری ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و تاریخی در ظهور یك ناهنجاری نیستم اما معتقدم نباید نقش مهم انسانی آحاد جامعه در بروز پدیده های مخرب اجتماعی نادیده انگاشته شود.»
خلا اساسی آن است كه عموم پژوهشگران و سیاستگذاران كلان، عنصر مسئولیت پذیری و پاسخگویی تك تك افراد جامعه را در نوع رفتارها و كنشگری های آنها نادیده یا دست كم می گیرند و با كلی گویی و انگشت افترا را به سمت عناصر فرهنگی می برند كه ساختار فرهنگی ما چنان است.
وی با تاكید بر اینكه رابطه ای دیالكتیكی بین ساختار و افراد موجود است، می گوید: «برای پاسخگو كردن افراد جامعه نیاز است به ساختارها برگردیم، اما این به معنای كتمان نقش افراد در اصلاح رفتارها نیست. ایراد من به آن دسته پژوهشگرانی است كه تلاش می كنند با فرافكنی، این موارد را به ساختارهای جامعه نسبت دهند و با این كار مسئولیت فردی افراد را در بروز ناهنجاری ها نرمال سازی كنند ومدام تاكید می كنند كه فرد خاطی خودش قربانی است. با این گزاره نقش فردی را را در بروز پدیده زشت و پلشت نادیده می گیرند.
شوخی های زننده جزوی از رفتارهای ما ایرانی ها شده است؟
به هر حال محمدرضا ایمانی، این متخصص حوزه روانشناسی، كه باورد دارد شوخی های زننده جزوی از رفتارهای ما ایرانی ها شده است، می گوید: خانواده ها باید با اجتناب از رفتارهای خودخواهانه و خودمحورانه، الگوهای رفتاری مناسبی برای كودكان ایجاد كنند تا آنها كمك كردن و بزرگواری و مهربانی را یاد بگیرند. نهادهای فرهنگی كشور بخصوص نظام آموزش و پرورش هم باید روی چنین مواردی سرمایه گذرای كنند. هر چند كه آموزش و پرورش در كشور به علت ترویج رقابت درسی بین كودكان، به صورت غیر مستقیم به آنها یاد می دهد كه به هر قیمتی، حتی له كردن همكلاسی خود نمره بالاتر را كسب كنند.
گرامشی در مورد بمباران خبری قدرت ها چه می گوید؟
در این میان باور دیگری وجود دارد كه بررسی روانشناختی مبحث شوخی و هل دادن كودك كار در سطل زباله را تقلیل دادن مسائل و مصائب بزرگ تر می داند. در نتیجه چنین نگاهی، انتشار ناگهانی یك فیلم های دلخراش در فضای مجازی، با هدف به حاشیه بردن اتفاقات مهم تر جامعه و به شكل برنامه ریزی شده صورت می گیرد.
حسین حجت پناه كه تخصص جامعه شناس فرهنگی دارد؛ با اشاره به اینكه در میان متخصصان علوم ارتباطات عنصری به نام كاور خبری (پوشش خبری) وجود دارد، این طور توضیح می دهد كه «در جامعه ما هر روز چند خبر شوكه آور منتشر می شود. اخباری كه اگر در جامعه ای با شرایط عادی منتشر شود تا یك سال نقل محافل می شود، اما به علت فراوانی بالای اخبار منفی در ایران، ما نسبت به این اخبار واكسینه شده ایم. ازاین رو فكر می كنم در شرایطی كه اخبار ساختگی یا حتی طبیعی به شكلی مدیریت می شود كه یك دفعه همه فضای مجازی را تحت الشعاع قرار دهد و به اصلاح ترند (Trend ) شود دست قدرت پشت آن است تا از راه كاور خبری، ذهن ها را از ماجرای بزرگ تری منحرف كند.
این جامعه شناس با اشاره به ایده آنتونیو گرامشی، فیلسوف و بنیانگذار حزب كمونیست ایتالیا، تصریح می كند كه گرامشی در كتاب «خاطرات زندان» اشاره نموده است كه «موسولینی، نخست وزیر و رهبر ایتالیا در سال های ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۵، همیشه مردم را با یك خبر شوكه كننده بمباران می كند و نتیجه این می شود كه آنها نسبت به اخبار شوكه آور و منفی بگونه ای واكسینه و بی تفاوت می شوند. چون هر روز این اتفاق تكرار می شود، اخبار شوكه آور روز گذشته و روزهای قبل را فراموش می كنند.»
فیلم شوخی زننده دو جوان با كودك كار، دقیقا پس از شلوغی های آبان ماه امسال منتشر گردید و تحلیل من بر آن است كه هدف شناخته شده ای از انتشار ناگهانی و گسترده این فیلم در آن بازه زمانی وجود دارد
حجت پناه به ایسنا می گوید: از نظر من فیلم شوخی زننده دو جوان با كودك كار، دقیقا پس از شلوغی های آبان ماه امسال منتشر گردید و تحلیل من بر آن است كه هدف شناخته شده ای از انتشار ناگهانی و گسترده این فیلم در آن بازه زمانی وجود دارد.
دبیر گروه جامعه شناسی كشورهای اسلامی در انتها تاكید دارد كه جامعه ما امروز بر مبنای شواهد، مستندات و آمار و ارقام با مسائل بسیاری مواجه می باشد كه در بطن آنها كرامت انسانی قربانی می شود. بحث پیرامون مبحث كرامت انسانی را نباید با محوریت فیلم شوخی زننده با كودك كار یا موارد مشابه تقلیل داد، چون درد بسیار عمیق تر و تاریخی تر است.

بعد از انتشار گسترده فیلم آزارو و اذیت كودك كار و به اصطلاح شوخی زننده دو جوان با این پسربچه، سازمان های مردم نهاد و برخی از سلبریتی ها ضمن ابراز ناراحتی از این اتفاق، آمادگی خویش را برای حمایت مالی و معنوی همان كودك اعلام نمودند. در ادامه تصاویری از كودك در حال اصلاح موی سر در آرایشگاه به همراه برخی از فعالان مدنی منتشر و دست به دست شد؛ كه در كنار تحسین عده ای از این كار خیرانه، صدای انتقاد و اعتراض گروه های دیگر را درآورد و از آن بعنوان نوعی جوزدگی یاد شد. بی گمان ضمن تكریم روحیه انسان دوستی بخشی از هموطنان باید اظهار داشت كه بررسی دقیق این مساله و در روشن كردن ابعاد درست و غلط آن فرصت دیگری می طلبد.

Author | صدکادو Comments | دیدگاه‌ها برای مسخره بازها به بهشت نمی روند بسته هستند Date | 14/12/2019