گفتگوی مهر با آریا عظیمی نژاد؛ تجربه های نوروزی از عصر جدید تا پایتخت

    Home  /  جشن  /  گفتگوی مهر با آریا عظیمی نژاد؛ تجربه های نوروزی از عصر جدید تا پایتخت

گفتگوی مهر با آریا عظیمی نژاد؛ تجربه های نوروزی از عصر جدید تا پایتخت Image

گفتگوی مهر با آریا عظیمی نژاد؛ تجربه های نوروزی از عصر جدید تا پایتخت

به گزارش صد كادو آریا عظیمی نژاد داور مسابقه عصر جدید از دغدغه عوامل این مسابقه برای حفظ استانداردهای موسیقی شركت كنندگان گفت و اینكه می خواهند این برنامه به شكلی تبدیل به یك مرجع موسیقایی شود.

خبرگزاری مهر- گروه هنر- عطیه موذن: صحنه «عصر جدید» حالا به صحنه بیم ها و امیدها، صحنه اشك ها و لبخندها تبدیل گشته است. صحنه ای كه از دورترین روستاهای ایران تا نقاط صفر مرزی در آن نماینده دارند؛ كودكان و جوانانی كه با یك ایده می آیند و با كمك های داوران برنامه برخی شان به یك پدیده تبدیل می شوند. این صحنه بااینكه به یك برنامه سرگرم كننده متعلق می باشد اما برای آنها كه روی آن پا می گذارند صرفا محل سرگرمی نیست بلكه خیلی جدی، چالشی و بااهمیت به شمار می رود؛ این نخستین دیدگاه آریا عظیمی نژاد داور مسابقه «عصر جدید» است.
عظیمی نژاد آهنگساز، تنظیم كننده و نوازنده است و موسیقی تعداد قابل توجهی از فیلم های سینمایی، سریال ها و برنامه های تلویزیونی را ساخته است؛ از موسیقی قطعاتی چون «آمده ام شاه پناهم بده» درباره امام رضا(ع) گرفته تا سریال های ماورایی و ملودرامی چون «او یك فرشته بود»، «روز حسرت» و یا مجموعه های كمدی مثل «خانه ما»، «دودكش» یا حتی سینمایی مثل «همیشه پای یك زن در بین است»، «طلا و مس»، «میم مثل مادر» و… كارنامه ای كه به سه دهه كار می رسد و از موزیسین های ركورددار آهنگسازی را در سینما و تلویزیون محسوب می شود.
عظیمی نژاد این روزها به شدت هم درگیر ساخت موسیقی سریال «پایتخت۶» است؛ آنقدر كه به قول خودش فقط روزی چند ساعت می خوابد و تمام فرصتش برای موسیقی های سریال می رود و بنا بر این است كه این مصاحبه از زمانی كه عظیمی نژاد وقت می دهد تا گفتگو انجام و سپس تایید گردد، طی همین شلوغی ها به یك پروسه زمان بر تبدیل می شود.
این آهنگساز اما در كنار همه كارهای این سال هایش برای فیلم و سریال ها، بیش از یك سال است كه با داوری «عصر جدید» در قاب تلویزیون دیده می شود و برای مخاطب عام هم چهره ای شناخته شده است؛ داوری كه برخی تصور می كردند تلخ و سخت گیرانه تر از دیگران است و حتی دیدن او وقتی دست هایش به زنگ قرمز نزدیك می شد به مخاطب استرس می داد. خود عظیمی نژاد اما برعكس این تصویر بااینكه كه تاكید می كند آدم سخت گیری است اما در خلال گفتگو صبورانه و گرم پاسخگوی همه سوالات ما می شود حتی چالشی ها!
در این مصاحبه كه همزمان با روزهای نوروز ۹۹ انجام شد، درباره «عصر جدید» و «پایتخت» با این آهنگساز كه كمتر اهل گفتگوست و چندان تمایلی به مصاحبه ندارد، به گفتگو نشستیم.
شرح این مصاحبه را در زیر می خوانید:
* برنامه های كمی در حوزه موسیقی در تلویزیون داشته ایم و شاید همین سبب شده كه معدود برنامه های سرگرمی در حوزه موسیقی با اقبال زیادی مواجه شوند مثل «شب كوك» كه فقط یك فصل از آن روی آنتن رفت و حالا «عصر جدید» كه اقبال زیادی برای علاقه مندان به خوانندگی نسبت به آن وجود دارد. خود شما چه بازخوردهایی نسبت به این برنامه دریافت كرده اید؟
«عصر جدید» برنامه تخصصی موسیقی نیست و قرار نیست نظراتی هم كه من بعنوان داور در برنامه دارم با زبان تخصصی باشد. «عصر جدید» برنامه ای عمومی و سرگرمی است و در عین حال همین برنامه سرگرمی برای شركت كننده ها بسیار جدی است آنها بوسیله این برنامه دیده شده اند و حضورشان در این برنامه سرنوشتشان را عوض كرده است؛ چه آنها كه حذف می شوند و چه آنها كه به مراحل بعدی می روند و این اتفاقی است كه تاثیر آن قبل از این در فصل قبل در زندگی شركت كننده ها دیده شده است. اگر خود افرادی كه به مسابقه می آیند از فرصت «اجرا» به درستی استفاده كنند حتی اگر پس از یك دفعه دیده شدن، حذف شوند باز هم سرنوشت و مسیر زندگی شان تغییر می كند.

با این حال ما خوانندگی را از ابعاد مختلف نگاه می نماییم. دكتر بشیر حسینی از زاویه زبان بدن نگاه می كند یا خانم نونهالی و امین حیایی از ابعاد دیگر شركت كننده ها را بررسی می كنند خود من هم اهتمام می كنم از كلمات تخصصی كمتر استفاده كنم چون مخاطب ما عام است و متخصص نیست.
«عصر جدید» فقط هم در ارتباط با موسیقی نیست ظرفیتی است كه آدم ها می توانند در حوزه های مختلف مهارت و توانمندی خودرا بسنجند. بطور مثال سعید فتحی روشن از این فرصت بهره برده و من دیده ام كه در چند شبكه هم پس از «عصر جدید» حضور پیدا كرده است و یا در حال برنامه سازی است چون او توانسته است نقشه مناسبی برای حرفه خود طراحی كند. برخی هم با آنكه در ارائه استعدادهایشان خوب بوده اند اما نتوانسته اند بعدا از آنها استفاده بیشتری ببرند بدین سبب اینگونه نیست كه فقط استعدادهای موسیقی از این برنامه بهره برده باشند.
* ولی بازهم تعداد متقاضیان در حوزه موسیقی نسبت به دیگر حوزه ها خیلی بیشتر است؟
خود برنامه بطور كلی با اقبال زیادی روبه رو شده است. ما در شروع فصل یك اصلاً فكر نمی كردیم این برنامه اینقدر با اقبال مواجه شود. نه ما نه شركت كننده ها چنین باوری نداشتیم اما برنامه بسیار مورد توجه قرار گرفت.
در حوزه موسیقی هم درست است كه ما با تقاضای زیادی مواجه هستیم بطور مثال در همین فصل حدود ۳۴ نفر برای خوانندگی به مرحله اصلی مسابقه راه پیدا كردند اما اینكه چند نفر از این ها بالا می روند هنوز معین نمی باشد.
* ممكنست مورد توجه قرار گرفتن همین برنامه از جانب مردم نوعی علاقه یا نیاز كاذب به خوانندگی را بین جوانان به وجود آورده باشد؟
«نیاز» اتفاقی است كه درون آدم ها بوجود می آید و دغدغه شخصی خود آدم هاست. آدم ها میل به دیده شدن دارند این میل در همه ابعاد در انسان وجود دارد. این برنامه هم توانسته است این بستر را فراهم آورد. خود ما هم فكر می نماییم بر طبق رسالت و دغدغه ای باید جلو برویم و بطور مثال من اگر نتوانم دست دو نفر را بگیرم و بالا بكشانم حضورم در برنامه سود معنوی چندانی برایم نخواهد داشت.
* بدین سبب شما این میل به دیده شدن را ضرورتاً نكته ای منفی نمی دانید؟
خیر. آدم ها از هر راهی استفاده می نمایند تا این میل درونی را در امتداد اهدافشان پیش ببرند و بااینكه كه این اتفاق معمولا در كشور ما به درستی رخ نمی دهد اما لزوما این میل بد نیست. وقتی تمایل یا علاقه ای وجود دارد باید به شكل درست هدایت شود.
فراگیری یك تخصص و مهارت برای به دست آوردن یك هدف باید به صورت علمی و اكادمیك باشد. منظور این نیست كه حتما به دانشگاه بروید بلكه سواد آن مهارت و علم آنرا درست یاد بگیرید تا صرفاً به همان دیده شدن سطحی منتهی نشود. نكته ای كه اینجا وجود دارد این است كه شركت كننده ها توسط مردم در ابعاد وسیع دیده می شوند و استعدادهایشان محك می خورد.
* چه خاصیت ای در علاقمندان به استعدادهای خوانندگی هست كه ممكنست شما را حرص دهد؟
چیزی كه من در بچه ها می بینم عدم توانایی روی كاری است كه انجام می دهند؛ یا تمرین و ممارست شان كم است یا سواد موسیقایی شان پایین است. با شروع اجرای شركت كنندگان مشخص می شود تلاش و ممارست آنها در حوزه های مختلف چقدر بوده است درواقع استعداد هست حتی حس و حال و انرژی هم وجود دارد اما تمرین و تلاش نیست.
موسیقی اما در رادیو و تلویزیون به تدریج آن جایگاه را از دست داد، نگاه جدی به موسیقی هم فروكش كرد و بنا بر این دیگر این رسانه ها نتوانستند موسیقی خوب و حرفه ای را به مردم عرضه كنند* تلویزیون چقدر در هدایت فرد نسبت به یك حرفه، استعداد یا حوزه موثر است بطور مثال شما هم در یك خانواده موسیقایی بوده اید هم در برنامه ای كه می تواند روی علایق آدم ها موثر باشد تاثیر كدام یك می تواند در این استعدادیابی می تواند بیشتر باشد؟
ما سابق بر این و در سال های دور ۲ منبع بسیار معتبر داشته ایم كه می توانست منشا خیلی از اتفاقات موسیقایی باشد. رادیو و تلویزیون كه هنرمندان نامداری در این دو فعالیت داشتند و هر یك وزنه ای محسوب می شدند. این هنرمندان برای پا نهادن به استودیوهای ضبط موسیقی رادیو مراحل و خوان های سختی را سپری می كردند و در نتیجه قطعات ارائه شده توسط هنرمندان از سطح كیفی بالایی برخوردار بود كه این امر موجب تغییر ذائقه هنری مردم می شد. موسیقی اما در رادیو و تلویزیون به تدریج آن جایگاه را از دست داد، نگاه جدی به موسیقی هم فروكش كرد و بنا بر این دیگر این رسانه ها نتوانستند موسیقی خوب و حرفه ای را به مردم عرضه كنند. مردم هم به تدریج مجبور شدند برای محتوای مورد نظر خود به اینترنت و سایر مدیوم های رسانه ای رجوع كنند.
الان هم یكی از دغدغه های اصلی من در «عصر جدید» اشاره و بازگشت به همین جایگاه موسیقایی والا است. برایم فرقی هم ندارد كه از چه ژانر یا سبك موسیقی استفاده می شود؛ فولكلور، پاپ، سنتی و… هر یك كاركرد خودرا دارد. دغدغه ما این است كه «عصر جدید» را به یك رفرنس درست موسیقی تبدیل نماییم و تلاش می نماییم هر كسی از هر نقطه ای كه می آید یا به هر سبكی كه می خواند در حد و سطح استاندارد موسیقی باشد.
* در همین مسیر است كه استعدادهایی مثل پارسا خائف هم موردتوجه واقع می شود و رشد می كند و البته یك نگرانی هم نسبت به مسیر حرفه ای نوجوانانی مثل او بوجود آمد و گلایه هایی از جانب استاد حسین علیزاده عنوان شد كه البته قبل از این هم به آن پاسخ هایی داده شد اما چگونه هدایت و كنترل روی این بچه ها صورت می گیرد؟
این نگرانی نسبت به مسیر این افراد كاملا درست است حرف استاد علیزاده هم درست و منطقی است. یك نكته هم وجود دارد كه طبق تحقیقاتی كه درباره همه برنامه های استعدادیابی به عمل آمده است باید گفت خروجی های نهایی این برنامه ها معمولاً عمر كوتاهی دارند و تعداد كمتری به كار ِ حرفه ای موسیقی مشغول شده اند.
با این حال ما در «عصر جدید» این حساسیت و نگرانی را داریم كه بچه ها این مسیر را به درستی طی كنند و همانطور كه گفتم دائم از آنها خواهش می نماییم نوعی خودمراقبتی داشته باشند. خود من هم چندین بار با علیخانی، داوران و تیم اتاق فكری كه داریم حرف زده ام تا بتوانیم فضایی فراهم نماییم كه این بچه ها رها نشوند و بیشتر در مسیرهای درست هدایت شوند.
* در فصل جدید سخت گیرتر شده اید؟
نه من همیشه همین گونه بوده ام.(می خندد) البته این سخت گیری از نگاه بیرونی است و این میزان از سنجش در كیفیت همیشه در من بوده است.
* فكر می كنم ادم ایده آل گرایی هم هستید حتی نسبت به خودتان.
بله خیلی. (می خندد) همان سخت گیری كه در مورد خودم دارم نسبت به بیرون هم دارم.
* این سخت گیری ها موجب نشده نوعی گارد نسبت به شما وجود داشته باشد؟ البته فكر می كنم در فصل اول چنین گاردی بیشتر وجود داشت و به تدریج كمتر شد.
بله البته وقتی استدلال هایم شنیده می شود مورد قبول هم واقع می شود. به هر حال من همیشه ملاك های خودرا دارم چون بعضی از اجراها ممكنست پرطمطراق و پرشكوه باشد و شما را درگیر ظاهر خود كند.
* یا می خواهند حس و عاطفه داور و تماشاگر را درگیر كنند.
بله همچنین است.
* خود شما هم با وجود همه سخت گیری ها گاهی درگیر همین عاطفه شده اید.
این واقعیت ساختار چنین برنامه ای است. واقعیت این است كه جز مرحله اول كه ما بعنوان داور از زندگی این آدم ها اطلاعاتی نداریم به تدریج در جریان زندگی حرفه ای، شخصی، محیط زندگی و دیگر موارد در رابطه با آنها قرار می گیریم و درگیر این زندگی ها می شویم تا بدانیم خاستگاه این آدم ها كجاست یا چگونه زندگی می كنند. مثلا وقتی می فهمید یك نفر در كارخانه گچ و سیمان كار می كند و علاقه اش خوانندگی است برای من خیلی جذاب است. چنین فردی هنوز رویا دارد و تمام زندگی انسان به داشتن رویاست. وقتی رویا ندارید زندگی با مردگی تفاوتی نمی نماید. رویا همیشه روزنه ای برای تغییر است و همین موجب می شود كه جهان ادامه یابد.
* ممكنست تاكنون تحت تاثیر احساسات رأی داده باشید؟
ممكن است فكر كنم كه كاش رای منفی می دادم ولی فكر نكرده ام كه كاش رای مثبت می دادم!
* داوری به نظر سخت می آید یا واقعاً سخت است؟
بله واقعاً دشوار است. من هیچگاه آدم ها را قضاوت نمی كنم و همیشه اهتمام كرده ام هنرجوهایم یا دیگران را بر طبق جهان خودشان قضاوت كنم. قضاوت كردن خیلی مشكل است و شاید اگر در این راه نمی افتادم قبول نمی كردم اما الان بیشتر تمایلم برای حضور در برنامه این است كه فكر می كنم می توان سلیقه ای را در فضای كلی جامعه تغییر داد.

* تاكنون پیش آمده است كه در پشت صحنه برنامه داوران با هم به دعوا هم برسند؟
بالاخره پیش می آید كه برای رای دادن بعضی وقت ها اختلاف نظر داشته باشیم اما به دعوا نرسیده است.
* چقدر نگرانی دارید كه این شركت كننده ها درگیر مسائلی دیگر غیر از توانایی و مهارتشان شوند؟
ما در این زمینه با شركت كننده ها زیاد صحبت می نماییم كه وقتی به شهر یا زندگی قبلی خود برمی گردند همه چیز را رها نكنند. گاهی خانواده هایشان با ما در ارتباط هستند و در این زمینه دغدغه هایی را مطرح می كنند. خود ما هم به هر شكلی اهتمام می نماییم استعدادها را در همان مسیر مورد نظر نگه داریم و بیشترین نكته ای كه به بچه های خواننده می گویم این است كه از خود مراقبت كنند.
ما با شركت كننده ها زیاد صحبت می نماییم كه وقتی به شهر یا زندگی قبلی خود برمی گردند همه چیز را رها نكنند. گاهی خانواده هایشان با ما در ارتباط هستند و در این زمینه دغدغه هایی را مطرح می كنند. خود ما هم به هر شكلی اهتمام می نماییم استعدادها را در همان مسیر مورد نظر نگه داریم و بیشترین نكته ای كه به بچه های خواننده می گویم این است كه از خود مراقبت كنند. من همیشه نوعی خودمراقبتی داشته ام؛ مراقبت كاری و اخلاقی. به دیگران هم همین سفارش ها را داشته ام چون كسی كه نتواند در مناسبات كاری این مراقبت ها را حفظ كند حتما اسیب می بیند.
* چقدر مراقبت می كنید كه این استعدادها در راه مالی نادرست نیفتند و یا به خاطر پول كار نكنند. بطور مثال شایعه شده بود پارسا خائف در افتتاحیه ها، رقم های بالا می گیرد یا برادران قاسمی رقم های نجومی دریافت می كنند!
من از جزئیات زندگی این دو برادر خبر دارم. حق طبیعی آن هاست كه وقتی جایی اجرا می كنند دستمزد دریافت نمایند ولی رقم این دستمزدها نجومی نیست. كارزان و عبدالباسط را می شناسم و مشكلات زندگیشان را هم می دانم و اگر شنیده می شود رقم های نجومی می گیرند سندیت ندارد.
پارسا هم تیتراژ می خواند و یا ممكنست در مراسمی شركت نماید و دستمزد بگیرد اما او هم تا آنجایی كه من می دانم رقم بالایی نمی گیرد.
* یكی از دغدغه های شما موسیقی نواحی است و به نحوی استعدادها را هم به این سمت هدایت می كنید. در یكی از قسمت های فصل جدید به خواننده ای از شیراز كه برای اجرای موسیقی محلی آمده بود، پیشنهاد دادید كه می توانست از آوای لالایی قشقایی بهره بگیرد كه فكر می كنم پروین بهمنی و لالایی های وی مهمترین نمونه از این سبك هستند. خودتان عمدی در این نگاه دارید؟
بسیار مثال خوبی زدید توجه به ظرفیت های هر قومیتی است كه آنها را منحصر به فرد می كند نه اینكه صرفا بخواهیم لباس محلی آن قوم را بپوشیم. در قسمت های مختلف برنامه داشته ایم كه عده ای تصور كرده اند صرفاً با پوشیدن لباس های محلی می توانند امتیاز كسب كنند اما این فقط ظاهر ماجراست.
* اگر قرار باشد تلویزیون نگاه جدی تری نسبت به موسیقی در پیش گیرد مهمترین تغییری كه باید در این پروسه داشته باشد چیست؟
به نظرم نمایش ساز می تواند یكی از راه های مهم چنین تغییری باشد ما حالا حجمی از موسیقی را در رادیو و تلویزیون می شنویم؛ چیزی كه صدایش خوب است اما تصویری ندارد. البته اتفاقاتی هم رخ داده است و به تدریج برخی نگاه ها در حال بهتر شدن است.
* متاسفانه سازهایی هم كه نمایش داده می شود مثل گیتار، پیانو و… بیشتر خاستگاه غربی دارد و سنتور و تار و كمانچه هیچگاه دیده نمی گردد.
اینگونه نیست كه ساز غربی بد باشد. هر سازی ظرفیت و كاركردهای خودرا دارد و موسیقی می تواند تركیبی از سازها باشد. خود من در قطعه «آمدم ای شاه پناهم بده» از گیتار الكترونیك بعنوان ساز اصلی بهره برده ام، از سه تار و سازهای دیگر هم استفاده شده و این تلفیق نشان دهنده نحوه و نگاه ما در استفاده از سازهاست نه برخورد كلیشه ای با تعریف های غلط.

* مساله این است كه تلویزیون هنوز در سریال ها به شكلی كلیشه ای یك جوان نقش منفی را با یك گیتار نشان میدهد یا خانواده لاكچری را با پیانو نشان میدهد و اتفاقا مخاطب بدون اینكه این كلیشه ها را بداند همان سازها را می شناسد اما سازهای ایرانی را نمی شناسد و بدین سان كلیشه ها برعكس عمل می كنند.
بله این نكته را قبول دارم و اگر این تعریف های كلیشه ای برداشته شود به نظرم می تواند به گسترش و ارتقای سلیقه موسیقیایی و حتی تعالی مخاطب كمك نماید. اصلا هنر و موسیقی آمده است تا به تعالی انسان كمك نماید و اگر هنر نتواند چنین رسالتی و چنین دورنمایی را برای انسان داشته باشد و روح او را به تعالی نرساند، سودی ندارد.
* تلویزیون حتی در مناسبت ها و جشن ها هم سراغ خواننده هایی می رود كه قطعاتشان نه محتوایی دارد و نه خودشان صدا و سواد موسیقایی دارند و بیشتر همین اشعار سطحی و دم دستی را برجسته می كند.
دلیلش موسیقایی نیست دلیلش عدم اقبال مخاطب به تلویزیون است و تلویزیون می خواهد با رجوع به آنچه مورد پسند مخاطب است، او را برگرداند.
* با این وجود ما دیدیم امثال پارسا خائف با اجرای سنتی چطور در «عصر جدید» دیده شدند و معلوم می شود این سبك هم چندان بی طرفدار هم نیست.
بله همچنین است مخاطب باید این بستر برایش فراهم باشد تا این موسیقی های خوب را بشنود و تلاش ما هم در این برنامه همین است.
* شما امسال سریال «پایتخت» را هم روی آنتن دارید سریالی كه یكی از مجموعه های پرمخاطب و پرطرفدار است و احتمالاً این آخرین فصل آن باشد. كمی هم درباره موسیقی این سریال در فصل جدید بگویید.
«پایتخت» امسال تغییرات عمده ای در موسیقی دارد، ملودی در تیتراژ اول سریال حفظ شده است اما عوامل و برخی المان ها تغییر كرده اند. «زمان شكارچیان» از نسل خوانندگان كولی مازندران است كه دوبیتی هایی برای موسیقی سریال خواند. همین طور «جلال محمدی» كه خانواده ای هنرمند دارد باز هم لطف زیادی كرد و در كنار ما بود. البته امسال سختی كار چند برابر شد چون به سبب كرونا رفت و امدها سخت و محدود بود. مجبور شدیم بخشی را به صورت آنلاین ضبط نماییم و به صورت تصویری با دیگر خوانندگان و نوازندگان در ارتباط بودیم.
* شما در ملودی این سریال از موسیقی نواحی بهره گرفته اید گاهی این تم ها و ملودی ها به فضای طنازی كار بیشتر كمك می نماید و شور و هیجانی دارد كه مكمل فضای ماجراجو و اتفاقات طنازانه سریال است.
موسیقی در سریال «پایتخت» طنز نیست و همان احوالات زندگی را پیش می برد این موسیقی بسیار جدی است. موسیقی نواحی ما همه ابعاد زندگی از قبیل شادی، غم، كار، عزاداری، ازدواج و همه حالت های مختلف زندگانی را دارد. بنا بر این است كه من همیشه گفته ام موسیقی نواحی بهترین گونه برای موسیقی فیلم و سریال است چون به راحتی می تواند همه احوالات مختلف زندگی را ارائه نماید.
* اما تم موسیقی برخی مناطق بیشتر بر طبق نوعی حزن و اندوه بوده است یا شاید ما بیشتر این حزن را حس كرده ایم.
تا حدی درست است چون هر ناحیه ای ظرفیت خاص خودرا دارد اما به هر حال نغمات مختلف را هم دارند كه شاد و غمگین هستند. از طرفی ممكنست ما موسیقی نواحی را بیشتر در فضای جشنواره ای شنیده باشیم ولی این موسیقی ها كاركردهای مختلفی دارند و سختی كار من همین تبدیل كردن و به فعل درآوردن كاركردهای مختلف است.
* موسیقی در سریال ها هنوز خیلی جدی گرفته نمی گردد برای شما بعنوان آهنگساز و تنظیم كننده بیشترین مشكلی كه در خروجی موسیقی سریال ها دیده اید چه بوده است؟
بیشترین ضربه ای كه ما از موسیقی سریال ها خورده ایم به سبب كیفیت پخش صدا بوده است كه در شبكه ها خیلی پایین است و این كیفیت در صدا بسیار اثرگذار می باشد. اگر موسیقی را از بسیاری از ژانرهای سینمایی حذف كنید حتی ممكنست كاركرد خودرا از دست بدهند. مثلا اگر ترسناك ترین فیلم ها را بدون موسیقی و صدا ببینید شاید اصلا نترسید. اگر دوستان صداوسیما همت كنند و دراین زمینه توجه بیشتری روی تكنولوژی های صدا داشته باشند تحول مهمی در این حوزه رخ می دهد.
خاطرم هست حتی به جایی رسیده بودم كه سازم را هم نمی توانستم كوك كنم و از دوستانم درخواست می كردم بیایند و سازم را كوك كنند* شما یكی دو بار در برنامه های «دورهمی» و «خندوانه» از دوره ای از زندگیتان گفتید كه به سختی می شنیدید و حدودا ناشنوا شده بودید درحالیكه مهمترین قطعات موسیقایی و ملودی های پروژه هایتان را در این دوره ساخته اید چطور در صورتیكه نمی شنیدید توانستید این اتفاقات را رقم بزنید؟
بله من در آن دوره در یك بازه زمانی ۱۰ ساله به تدریج روند شنوایی ام با مشكلات حادی مواجه گردید كه دیگر نمی شنیدم. خاطرم هست حتی به جایی رسیده بودم كه سازم را هم نمی توانستم كوك كنم و از دوستانم درخواست می كردم بیایند و سازم را كوك كنند. حتی اگر كسی نزدیك من نبود صدایش را نمی شنیدم باید وی در كنار من می بود و یا لب خوانی می كردم تا صدایش را بشنوم.
* در این دوره چطور كار می كردید چطور می توانستید روی اثری كه می ساختید آزمون و خطا كنید؟ بدون اینكه آنرا بشنوید یا ادیتش كنید و با هر بار شنیدن اشكالات كار را دربیاورید؟ در واقع ملاكتان برای این كار چه بود؟
با گوش درونی این كار را انجام می دادم. ملاكم حس خودم بود. من ملودی را از درون می شنیدم مثل وقتی كه درباره نوشته ای فكر می كنید.
* در آن دوره ناامید نبودید یا فكر نمی كردید چرا این بلا باید سر شما بیاید و از خدا شاكی شوید؟
دلیلی برای یاس نبود. من خروجی كارم را می دیدم و همین به من امید می داد.
* دركل فرد منفی ای نیستید؟
خیر و البته مطلق نیستم در هر اتفاق منفی می توانم پدیده های مثبتی هم پیدا كنم.
* و زمانی كه شنوایی تان برگشت جذاب ترین صدا برای شما چه بود؟
صدای خیابان، بوق ماشین ها، همهمه مردم نخستین و جذاب ترین صداهایی بود كه می شنیدم.
* این روزها مشغول چه كاری هستید؟
روی آلبوم «بوم و بر» كار می كنم كه در حوزه موسیقی نواحی و تلفیقی با موسیقی راك است و با خوانندگان موسیقی نواحی كار می كنم. تلاش می نماییم كه امسال آماده شود.
* این روزها جز ساخت موسیقی «پایتخت» وقت برای كار دیگری دارید؟
این روزها حتی فرصت نمی كنم بخوابم.
* چه پیشنهاد موسیقایی یا تصویری برای مردم در نوروز و در این روزها كه همه درگیر كرونا و ماندن الزامی در خانه هستند، دارید؟
پیشنهاد می كنم مردم «عصر جدید» را تماشا كنند و همین سریال «پایتخت» را ببینند كه برای هر دو خیلی زحمت كشیده شده است.

Author | صدکادو Comments | دیدگاه‌ها برای گفتگوی مهر با آریا عظیمی نژاد؛ تجربه های نوروزی از عصر جدید تا پایتخت بسته هستند Date | 28/03/2020